چِپ آن قدر درباره طبیعت اطلاعات دارند که ماش ماش و لی لیت مطمئن هستند او در این زمینه چیزی از ماش پات کم ندارد. به همین خاطر وقتی در غیاب ماش پات حلزون مسافر ناخوش احوال می شود، آن ها چِپ را ترغیب می کنند از او مراقبت کند.
وقتی درخت مورد علاقه قارچ ها پوسیده و در حال مرگ است، ماش ماش امیدش به بهبود آن را از دست نمی دهد و می خواهد برای شفا یافتن او استارماش را پیدا کند.
وقتی باد تخمی را به روستا می آورد، ماش ماش و دوستانش ماموریت پیدا می کنند آن را به کوهستان ماش برگردانند. اما مشکلی وجود دارد: جمعیت سوسک ها افزایش زیادی پیدا کرده و همه آن ها می خواهند از روی قارچ ها رد شوند.
وقتی سوشی موشی تنها قاشقی را که با آن آشپزی کرده می شکند، پایان آشپزی اش را اعلام می کند. به همین خاطر ماش ماش و دوستانش داوطلب آشپزی می شوند.
ماش ماش و لی لیت مشغول سرسره بازی با برگ ها هستند و نمی توانند با چِپ بازی کنند. او هم با شپشکی دوست می شود که پرواز کردن را بلد نیست و چپ باید به او آموزش بدهد.
ماش ماش و دوستانش می خواهند برنده مسابقه سورتمه سواری روی پوسته درخت شوند اما عضو چهارم تیمشان کنار می کشد و آن ها از ماش پات می خواهند به جای مربیگری به تیم آن ها ملحق شود.
ماش ماش، چِپ و لی لیت که یک ماشلت را نجات داده اند، در شهر قارچ ها تبدیل به قهرمان می شوند و از این بابت خیلی خوشحال اند. آن ها یک تیم نجات تشکیل می دهند اما به نظر می رسد دیگر کسی نیست که نجاتش دهند!
چِپ می خواهد محبت ماش ماش را جبران کند و ماش ماش فقط یک پن کیک کمپوستی در روز پنکیک می خواهد. اما وقتی جشن روز پنکیک لغو می شود، چِپ باید چه کار کند؟
روز شوخی فرا رسیده و قارچ ها مدام سر به سر هم می گذارند و شوخی ها و سرکاری های بامزه ای برای هم تدارک دیده اند.
یک مارمولک خانه قورباغه محبوب ماش ماش را از او گرفته و ماش پات می گوید نباید در کار طبیعت دخالت کرد. اما لی لیت دلش به حال قورباغه می سوزد و با آوردنش به شهر فاجعه ای به بار می آورد!
وقتی فانگ و میف سورپرایز تونل بازی ای را که ماش ماش مدت ها برایش زحمت کشیده بود خراب می کنند، او حسابی به دل می گیرد و آرزو می کند روز آن ها هم خراب شود. اما اتفاقی برای آن ها می افتد که مجبور می شود به نجاتشان برود.
ماش ماش از این همه زیرکی و دانایی ماش پات متعجب است و می خواهد مانند او شود؛ اما این آرزو با مسئولیت های فراوانی همراه است!
اهالی شهر قارچ ها داستان های قهرمانانه ماش ماش را خیلی دوست دارند، اما وقتی پای عمل می رسد ماش ماش خرابکاری می کند و در یک پرتگاه گیر می افتد.
ماش ماش می خواهد زودتر به کوه ماش برسد و باعجله میزان شهد گل ها را چک می کند. طولی نمی کشد که به خاطر عجله اش خرابکاری به بار می آورد.
برای آنکه ماش پای بتواند کمی استراحت کند، ماش ماش و دوستانش از ماشی ها مراقبت می کنند. اما یکی از ماشی ها فرار می کند و دردسر درست می کند.
قارچ ها مشغول سرسره بازی هستند اما چِپ می ترسد. وقتی دیگران دستش می اندازند، او قسم می خورد کاری کند که هیچ قارچی تا به حال نکرده: ملخ سواری!
پاف تغییر را دوست ندارد و حالا که فصل بهار در آستانه رسیدن است، او چنان غبار شدیدی از خودش بیرون داده که کل شهر قارچ ها را در بر گرفته است.
لی لیت نقشه دوستان شهر قارچ ها را طراحی می کند و متوجه می شود که مادلر هیچ دوستی ندارد. به همین خاطر تصمیم می گیرد دوست او شود اما نمی داند چه دردسری در انتظارش است!
یک نفر یا یک چیز همه چیزهای چوبی شهر قارچ ها را گاز می گیرد و خراب می کند. همه مطمئن اند که کار کرم چوب خانگی تراف است اما تراف زیر بار نمی رود و چِپ، لی لیت و ماش ماش باید او را قانع کنند.
وقتی ماش ماش و چِپ اتفاقی صفحه پرواز لی لیت را در لانه مار می اندازند، او مطمئن است که می تواند آن را پس بگیرد. اما سر به سر مار نمی شود گذاشت، پس چه باید کرد؟
شانترل سوتی ساخته که می تواند صدای بلبل را تولید کند. وقتی سوت گم می شود، ماش ماش، چِپ و لی لیت متوجه می شوند که یک سوسک آن را دزیده است.
ماش ماش هیچ وقت نتوانسته چِپ را با هدیه غافلگیر کند. اما چِپ قول داده که این بار حدس نزند هدیه چیست.
وقتی مورچه ها به درخت فانگ و میف حمله می برند، قارچ ها به آن دو پیشنهاد می دهند که پیش آن ها زندگی کنند؛ اما خیلی زود معلوم می شود که فانگ و میف همخانه های افتضاحی هستند.
ماش ماش و دوستانش نگهبانان کوچک جنگل هستند که در طبیعت خیره کننده و وحشی، به ماجراجویی هایی می روند تا متوجه توانایی های منحصر به فرد خود شوند. آن ها علاوه بر لذت بردن از این ماجراجویی ها، می فهمند برای بزرگ شدن باید چیزهای زیادی یاد بگیرند.
قارچ روشنی که قارچ ها را به شهرشان هدایت می کرد خاموش شده به همین خاطر لی لیت خودش را روشن می کند و شب را به جای او می ایستد. اما خیلی زود حوصله اش سر می رود.
ماش ماش و دوستانش نگهبانان کوچک جنگل هستند که در طبیعت خیره کننده و وحشی، به ماجراجویی هایی می روند تا متوجه توانایی های منحصر به فرد خود شوند. آن ها علاوه بر لذت بردن از این ماجراجویی ها، می فهمند برای بزرگ شدن باید چیزهای زیادی یاد بگیرند.
ماش ماش و دوستانش نگهبانان کوچک جنگل هستند که در طبیعت خیره کننده و وحشی، به ماجراجویی هایی می روند تا متوجه توانایی های منحصر به فرد خود شوند. آن ها علاوه بر لذت بردن از این ماجراجویی ها، می فهمند برای بزرگ شدن باید چیزهای زیادی یاد بگیرند.
چپ خیلی ذوق زده است! امشب یک گیاه نادر و بسیار بدبو قرار است شکفته شود. وقتی او به جای بازی با ماش ماش به سراغ گیاه می رود، ماش ماش عصبانی می شود و آن ها با هم قهر می کنند.
ماش ماش و دوستانش نگهبانان کوچک جنگل هستند که در طبیعت خیره کننده و وحشی، به ماجراجویی هایی می روند تا متوجه توانایی های منحصر به فرد خود شوند. آن ها علاوه بر لذت بردن از این ماجراجویی ها، می فهمند برای بزرگ شدن باید چیزهای زیادی یاد بگیرند.
ماش ماش دلش می خواهد به اندازه بولی سریع باشد. ماش ماش یک نمایش برای او ترتیب می دهد اما او دلش نمی خواهد با سرعتش پز بدهد. حالا ماش ماش می خواهد به جای بولی اجرا کند.
چِپ همه فکر و ذکرش می شود یاد گرفتن سنت ها و کارهای بامزه شهر قارچ ها. او شاگرد مورل می شود؛ اما رفتارهای افراطی اش کم کم خطرآفرین می شود.
ماش ماش مشتاق است که شگردهای تخیلی جنگل خود را به همه نشان دهد؛ اما آمانیتا با حدس زدن شگردها مدام اجرای ماش ماش را خراب می کند.
چِپ به یک گونه غلاف بذر جدید برخورده و با وجود هشدارهای ماش پات آن را باز می کند؛ اما متاسفانه داخل آن پر از پودرهای خارش آور است.
وقتی شانترل مهارت نقاشی لی لیت را می بیند، به او پیشنهاد می دهد در پرورش استعدادش کمکش کند. اما کلاس های هنری او با برنامه بازی اش با ماش ماش و چِپ تداخل دارد.
چِپ در بازی یاقوت های خزه ای آن قدر مهارت دارد که هیچ کس دیگر دلش نمی خواهد با او همبازی شود؛ هیچ کس به جز سوموش که معلوم است رقیب سرسختی است.
وقتی ماش ماش متوجه می شود که مورل از تاریکی می ترسد، پیشنهاد می دهد چِپ، لی لیت و خودش قارچ ها را به اولین اردوی شبانه در جنگل ببرند.
وقتی ماش ماش متوجه می شود که مورل از تاریکی می ترسد، پیشنهاد می دهد چِپ، لی لیت و خودش قارچ ها را به اولین اردوی شبانه در جنگل ببرند.
وقتی چِپ در کارهای روزمره استارماش به او کمک می کند، ماش ماش حسادتش گل می کند چون دوست دارد او قارچ برگزیده باشد.
ماش ماش و دوستانش نگهبانان کوچک جنگل هستند که در طبیعت خیره کننده و وحشی، به ماجراجویی هایی می روند تا متوجه توانایی های منحصر به فرد خود شوند. آن ها علاوه بر لذت بردن از این ماجراجویی ها، می فهمند برای بزرگ شدن باید چیزهای زیادی یاد بگیرند.
ماش ماش می خواهد وقتی بزرگ شد درست مثل استارماش شود، چون فکر می کند استارماش بهترین قارچ است برای همین مدام دنبال او می رود و همین باعث آزار استارماش می شود.
ماش ماش و دوستانش نگهبانان کوچک جنگل هستند که در طبیعت خیره کننده و وحشی، به ماجراجویی هایی می روند تا متوجه توانایی های منحصر به فرد خود شوند. آن ها علاوه بر لذت بردن از این ماجراجویی ها، می فهمند برای بزرگ شدن باید چیزهای زیادی یاد بگیرند.
تراف گردنبندی پیدا کرده و از این بابت خیلی خوشحال است؛ اما نمی داند این گردنبند متعلق به استارماش است و هرکس آن را بردارد تنبیه خواهد شد.
فانگ و میف یک پوست درخت کمیاب پیدا می کنند که صاعقه به آن اصابت کرده است. چِپ خیلی دوست دارد آن را به کلکسیونش اضافه کند اما آن ها اصلاً قصد ندارند پوست درخت را به او بدهند.
لی لیت مضطرب است چون تراف که بااستعدادترین موزیسین شهر قارچ هاست، او، ماش ماش و چِپ را دعوت کرده تا با هم یک گروه موسیقی تشکیل دهند. اما آن ها زیاد از موسیقی سر در نمی آورند!
چِپ آن قدر درباره طبیعت اطلاعات دارند که ماش ماش و لی لیت مطمئن هستند او در این زمینه چیزی از ماش پات کم ندارد. به همین خاطر وقتی در غیاب ماش پات حلزون مسافر ناخوش احوال می شود، آن ها چِپ را ترغیب می کنند از او مراقبت کند.
وقتی چِپ از ماش ماش و لی لیت می خواهد با او به دیدن طوفان بروند و آن ها درخواستش را رد می کنند، لی لیت احساس گناه می کند و ماش ماش را راضی می کند به چِپ ملحق شوند. اما انگار اصلا طوفانی در کار نیست!
ماش ماش، چِپ و لی لیت متوجه می شوند که ماش پای اخیراً خیلی خوش هیکل شده است. وقتی می فهمند او هر روز صبح ورزش می کنند تصمیم می گیرند به او ملحق شوند.
چون ماش ماش، چِپ و لی لیت همیشه در حال تجربه ماجراجویی های جدید هستند، بولی اسم آن ها را ماجراجویان گذاشته است. آن ها هم که از این اسم خوششان آمده، به بولی می گویند چالشی انتخاب کند و با انجام دادنش او هم یک ماجراجو شود.
سوشی موشی یک دستور پخت کمپوست خاگینه ای جدید را امتحان کرده و چِپ وقتی آن را می چشد می فهمد این بهترین مدل پخت کمپوست خاگینه ای است. حالا همه اهالی شهر قارچ ها می خواهند آن را بچشند.
ماش ماش، چِپ و لی لیت که از بلندترین روز تابستان لذت می برند، متوجه می شوند که جنگل در حال خشک شدن است. ماش پات به آن ها توضیح می دهد درخت زندگی که همه جنگل از آن به وجود آمده رو به خشکی است.
