درباره کارتون ابی هچر - فصل ۱ قسمت ۹
اوتیس به تینی تری هدیه ای می دهد که همه می خواهند آن را داشته باشند. اسکوئیکی ها از آواز خواندن امنتاع می کنند و ابی به دنبال دلیل این کارشان است.
اوتیس به تینی تری هدیه ای می دهد که همه می خواهند آن را داشته باشند. اسکوئیکی ها از آواز خواندن امنتاع می کنند و ابی به دنبال دلیل این کارشان است.
ملوین یک گربه به خانه می آورد که پشمالوها زیاد آن خوششان نمی آید و به همین خاطر ابی به پشمالوها کمک می کند. زمانی که کرلی یک خرابکاری در آشپزخانه به بار می آورد، جف از دستش عصبانی می شود اما نمی داند که او قصد کمک کردن به جف را داشته است.
ابی برای اولین بار بازلی را می بیند. خانم ملوین، آرایشگر هتل، برای یک روز آرایشگاهش را می بندد و ابی به بازلی کمک می کند تا کُرک هایش را درست کند.
مو و بو در هنگام برف بازی کردن با مسأله عجیبی رو به رو می شوند. اوتیس می افتد و ابی به او کمک می کند تا بر ترسش از ارتفاع غلبه کند.
پس از آن که بازلی زخمی می شود، ملوین به کمکش می آید. دخترعموی پرنسس فلاگ به دیدنش می آید.
ابی به تینی تری کمک می کند تا برای مسابقه استعدادیابی هتل، یکی از استعدادهایش را کشف کند. گلبرگ ها به ابی کمک می کنند تا با یک فازلی پشمالوی جدید آشنا شود.
پشمالوها به خاطر عادت بد آقای جف، شب ها نمی توانند بخوابند. پرنسس فلاگ وقتی می فهمد که جشن به خاطر ملوین برگزار شده است و نه او، خیلی عصبانی و ناراحت می شود.
ابی از هریت درخواست کمک می کند تا بتواند برس موی خانم ملوین را پیدا کند. مو و بو، دو قلوهای پشمالو از یکدیگر جدا می شوند و ابی به ناچار، برای پیدا کردنشان کل هتل را می گردد.
اگرچه کرلی عاشق عروسک جورابی اش است اما بازی کردن با آن، بوی بدش را در تمام هتل پخش می کند. چون پرنسس فلاگ از کثیف شدن متنفر است، بر خلاف علاقه اش به بازی کردن در بیرون هتل، این کار را نمی کند.
اوتیس به تینی تری هدیه ای می دهد که همه می خواهند آن را داشته باشند. اسکوئیکی ها از آواز خواندن امنتاع می کنند و ابی به دنبال دلیل این کارشان است.
دو کوچولو، جوان ترین عضو اسکوئیکی ها، گم می شود. اسکوئیکی ها که به شدت ترسیده اند، کل هتل را برای پیدا کردنش به هم می ریزند.
اوتیس به دنبال راه خاصی است تا بتواند در روز عشق، ابراز علاقه کند. تینی تری دوست دارد که مثل پشمالوها، یک راه مخفی مختص به خودش را داشته باشد.
ابی و فازلی به هریت کمک می کنند تا بر خجالتی بودنش غلبه کند. تینی تری از اینکه خیلی کوچک است و کمکی از دستش بر نمی آید، نگران و ناراحت است.
پشمالوها فکر می کنند که یک هیولا در هتل است از این بابت خیلی می ترسند. پرنسس فلاگ به لکس و تری در کارهایشان کمک می کند.
پرنسس فلاگ داخل یک کیسه خواب می خوابد و میراندا فکر می کند که آن کیسه خالی است و برای شستن، آن را به خشک شویی می فرستد.
پرنسس فلاگ یک حلزون در یاغ هتل پیدا می کند و تصمیم می گیرد آن را حیوان خانگی خودش کند.
هریت به طور اتفاقی، خودش را در یکی از اتاق های هتل حبس می کند. اوتیس نیز هنگام قایم موشک بازی، در یکی از اتاق های مخفی هتل گیر می افتد.
تینی تری یک لباس مبدل می پوشد تا بتواند با خانواده پلیکان ها ملاقات کند.
والدین ابی نمی توانند همراه او در جشن شرکت کنند چون باید در هتل باشند. ابی و پشمالوها نیز تصمیم می گیرند یک جشن در هتل برگزار کنند.
خانواده ابی به یک سفر هیجان انگیز می روند اما متوجه می شوند که یک هیولای وحشتناک در حال گشت زدن در آنجاست.
اتاق ملوین در حال تعمیر است و به همین دلیل او برای خوابیدن به اتاق ابی می رود اما خر و پف هایش نمی گذارند ابی راحت بخوابد.