درباره کارتون پرندگان خشمگین: جنون تابستانی - فصل ۱ قسمت ۱۶
وقتی رد متوجه دروغ لینت می شود، هیچ کدام از اعضای اردوگاه دیگر به حرف های او گوش نمی دهند و در اردوگاه هرج و مرج به پا می شود.
وقتی رد متوجه دروغ لینت می شود، هیچ کدام از اعضای اردوگاه دیگر به حرف های او گوش نمی دهند و در اردوگاه هرج و مرج به پا می شود.
بسته های مایحتاج از آسمان به داخل اردوگاه پرتاب می شوند. اما وقتی نیدرفلایر قلدر بسته هیچلینگ را می دزدد، رد و بقیه اعضای گروه به کابین ها حمله می کنند تا آن را پس بگیرند.
کندی اجازه ندارد وارد اردوگاه شود، اما سر زدن های پرستار چاک باعث می شود شیرینی نصیب همه شود و چاک این فرصت را پیدا کند که جایگاهی در غرفه شهرت نصیبش شود.
بامب می تواند صدایش را دقیقا مثل صدای مدیر اردوگاه کند، به همین خاطر رد یواشکی او را به دفتر مدیر می برد تا در بلندگوی اجتماعات مسخره بازی به راه بیندازد.
وقتی تیم استلا به مربی جدید نیاز دارد، او استعفا نمی دهد تا اینکه قهرمان سابق، هارولد، را راضی می کند تا در بردن یک تورنمنت بزرگ به آن ها کمک کند.
هوای بارانی باعث شده همه اعضای اردوگاه در خانه هایشان گیر بیفتند. اما چاک نمی تواند آرام بگیرد و دوستانش را در یک ماجراجویی دیوانه وار و پر از گِل در زیر باران رهبری می کند.
بامب یک کیک خوشمزه برای مسابقه اردوگاه درست می کند اما متوجه می شود برنده شدن همیشه آن چیزی که به نظر می رسد نیست.
دستگاه پرتاب ناهار نمی تواند غذا را به هچلینگ ها برساند، به همین خاطر رد تصمیم می گیرد به این جوجه های گرسنه کمک کند؛ حتی اگر این کارش مساوی با دوست شدن با دشمن خونی اش باشد.
وقتی پنلی خوک اشتباهی در اردوگاه پرندگان فرود می آید، رد و جوخه اش به او سرتاسر اردوگاه را نشان می دهند و کمکش می کنند که در آنجا ساکن شود.
موشک ها تا کجا می توانند پرواز کنند؟ استلا رقیبش رابین را در ساخت یک موشک رکوردشکن به رقابت دعوت می کند و تصادفاً خودش را به فضا شلیک می کند.
وقتی بامب با استفاده از پرش روی ترامپولین از اردوگاه شلوغ دور می شود، رد و دوستانش باید راهی پیدا کنند که دیگر اعضای اردوگاه هم از آنجا نروند.
رد و دوستانش نمی خواهند به خاطر اینکه لینت از آنها خواسته اتاق هایشان را تمیز کنند بهترین روز تابستان را از دست بدهند. آیا می توانند با تونل زدن خودشان را به دریاچه برسانند؟
بامب دوستانش را مسئول مراقبت از هچلینگ های کوچک ماتیلدا می کند. اما آمادگی این را ندارد که این جوجه ها با پریدن های خود از کنترل خارج شوند.
در بازی «آناناس طلایی را بگیر»، رد در مقابل استلا قرار می گیرد. آیا این رقابت بی رحمانه دوستی آن ها را خدشه دار خواهد کرد؟
وقتی یک کشتی مجلل تفریحی برای چاک در اردوگاه لنگر می گیرد، نیدرفلایر به او یاد می دهد چگونه با تجمل زندگی کند و یک مهمانی آن چنانی ترتیب می دهد.
رد و هچلینگ ها برای سر خوردن از سرسره بزرگ دریاچه قدشان کوتاه است. اما رد می خواهد هر طور شده خودش را جا بدهد و با دوستان جدیدش خوش بگذراند.
وقتی رد متوجه دروغ لینت می شود، هیچ کدام از اعضای اردوگاه دیگر به حرف های او گوش نمی دهند و در اردوگاه هرج و مرج به پا می شود.