پس از پایان جنگ داخلی میان اوتوبات ها و دیسپتیکان ها، خانواده مالتو به شهر کوچکی نقل مکان می کنند. آن ها گونه جدیدی از تبدیل شوندگان را به فرزندی قبول می کنند و این تبدیل شوندگان به کمک دو فرزند خانواده، سعی می کنند از خود محافظت کنند و جای خود را در این جهان پیدا کنند.
پس از نقل مکان رابی و خانواده اش به شهر کوچک ویتویکی، کنار آمدن با محیط جدید برای او سخت است تا اینکه او و خواهرش مو اولین تبدیل شوندگانی را که روی زمین متولد شده اند کشف می کنند.
پس از پایان جنگ داخلی میان اوتوبات ها و دیسپتیکان ها، خانواده مالتو به شهر کوچکی نقل مکان می کنند. آن ها گونه جدیدی از تبدیل شوندگان را به فرزندی قبول می کنند و این تبدیل شوندگان به کمک دو فرزند خانواده، سعی می کنند از خود محافظت کنند و جای خود را در این جهان پیدا کنند.
خانواده مالتو به اعضای جدید خود خو می گیرند و بامبلبی خیلی سریع می فهمد که ماموریت او برای آموزش به تران ها آن طور که فکر می کرد ساده نیست.
تراش از قواعد خانوادگی به تنگ آمده و مو را قانع می کند که آزادی عملشان را بیشتر کند. اما وقتی یک دیسپتیکان به کمک آن ها نیاز پیدا می کند، مو و تراش مجبور می شوند از قواعد خطرناک تری پیروی کنند.
شلودر مامور ویژه که توییچ را با کس دیگری اشتباه گرفته او را دنبال می کند. هم زمان، دات با وظایف گوست آشنا می شود و در آنجا متوجه می شود که ممکن است نیات رئیسش آنچه به نظر می رسد نباشد.
رابی از ماموریت جستجوی الکس کنار می کشد و الکس پیشینه خانوادگی اش را با بامبلبی در میان می گذارد. توییچ مشتاق است که سنت های خودش را به دست آورد.
رفتار عجیب تران ها بر اضطراب مو و رابی درباره اولین روزشان در مدرسه جدید اثر می گذارد.
مگاتران و اوپتیموس پرایم که در ماموریت دستگیرکردن سه ربات مینی کاست هستند، درباره رفتار گوست با دیسپتیکان ها اختلاف نظر دارند.
