درباره کارتون غول های پاکتی
انیمیشن "غول های جعبه ای" یا "غول های پاکتی" در سبک فانتزی-ماجراجویی-کمدی به کارگردانی گراهام آنابل و آنتونی استاچی ، محصول کشور آمریکا در سال 2014 منتشر شد. این انیمیشن بر اساس برداشت و اقتباسی آزاد از کتاب "اینجا هیولا باشید Here Be Monsters" اثر "آلن اسنوو Alan Snow" نویسنده و تصویرگر بریتانیایی کتاب های کودکان ، ساخته شده است. این انیمیشن با تکنیک استاپ-موشن توسط کمپانی سرگرمی لایکا Laika Entertainment تولید و توسط کمپانی Focus Features در کشور آمریکا منتشر و اکران شد. انیمیشن غول های جعبه ای موفق به دریافت 8 جایزه معتبر از جمله ، جایزه بهترین انیمیشن زنانه در سال 2014 از جشنواره جوایز انجمن منتقدین فیلم زنان Women Film Critics Circle Awards و بهترین صداپیشه در یک انیمیشن بلند برای بن کینگزلی در سال 2015 از جشنواره جوایز آنی Annie Awards و همچنین نامزد دریافت 61 جایزه دیگر از 44 جشنواره بین المللی از جمله ، نامزد دریافت جایزه بهترین فیلم بلند انیمیشنی در سال 2015 از جشنواره جوایز بفتا BAFTA Awards ، جشنواره گلدن گلوب Golden Globes و جشنواره جوایز اسکار Academy Awards شده است. در خلاصه داستان این انیمیشن فانتزی کمدی آمده است؛ شایعات زیادی در شهر "پل پنیر" دهان به دهان نقل می شود که ترول های زیر زمینی ، معروف به غول های جعبه ای ، نوزادی را ربوده اند و تمام مردم شهر دچار وحشت و نگرانی شده اند. "آرچیبالد اسنچر" که شغل او نابود کردن آفات است با "لرد پورتلی ریند" شهردار شهر به توافق می رسد که در ازای نابود کردن تمام غول های جعبه ای ، در شورای شهر موسوم به کلاه سفیدها عضو شود. غول های جعبه ای در واقع موجوداتی بی آزار هستند که شب ها از زیر زمین بیرون آمده و از میان آشغال ها وسایلی جمع می کنند و در خانه های خود اختراعات جالبی درست می کنند. اسنچر شروع به شکار و نابود کردن غول های جعبه ای می کند و چند سال از این موضوع می گذرد. "اِگز" یک پسر نوجوان است که توسط یک غول جعبه ای به نام "فیش" بزرگ شده و در میان آنها زندگی می کند. اگز متوجه شایعات شده و سعی می کند تا مردم شهر را متقاعد کند که ترول ها هرگز همچین کارهایی نمی کنند و موجوداتی مهربان هستند ، اما هیچکس حرف او را قبول ندارد. اگز موضوع را با فیش در میان می گذارد و به او می گوید که مردم شهر فکر می کنند که چند سال قبل غول های جعبه ای یک نوزاد را ربوده و او را خورده اند. فیش به اجبار راز چند ساله خود را فاش می کند و اگز متوجه می شود که پدرش برای در امان ماندن از دست اسنچر ، او را به غول های جعبه ای داده ، تا از پسرش مراقبت کنند. اگز از فیش می خواهد تا همراه او به خانه شهردار رفته و حقیقت را عنوان کند. فیش درخواست او را می پذیرد اما در میان راه توسط اسنچر اسیر می شوند. دوست اگز به نام "وینی" از این موضوع آگاه شده و به آنها کمک می کند از مخفیگاه اسنچر فرار کنند. اگز خود را به شهر می رساند و در همین حین مردم شهر در حال برگزاری یک جشن هستند. هنگامی که شهردار می خواهد سخنرانی کند ، اگز خود را به او رسانده و در برابر مردم شهر حقیقت را عنوان می کند و می گوید که غول های جعبه ای هیچ نوزادی را ندزدیده اند و او همان نوزاد است که پدرش برای در امان ماندن از اسنچر او را به غول ها سپرده است. اما شهردار و مردم شهر حرف او را باور نکرده و او را از جشن بیرون می کنند. در همین هنگام اسنچر از راه رسیده و اگز را همراه خود به مکانی دور افتاده برده و زندانی می کند. اگز متوجه می شود که پدرش و تمام غول های جعبه ای که دوستانش هستند در آنجا زندانی شده اند و اسنچر آنها را مجبور کرده برای او کار کنند. اگز باید سریعا وارد عمل شده و نقشه ای طراحی کند تا قبل از برگشتن اسنچر ، پدر و دوستان خود را آزاد کرده و همراه آنها به شهر رفته و حقیقت ماجرا را برای تمام مردم شهر آشکار کند...
نمایش بیشتر