درباره کارتون جهان سانتور - فصل ۱ قسمت ۵
دوستان در جریان یک طوفان به درون غاری پناه می برند اما آن ها تنها نیستند. درحالیکه به دنبال راه خروجی می گردند، روی دیوارها نقاشی های عجیبی را کشف می کنند.
دوستان در جریان یک طوفان به درون غاری پناه می برند اما آن ها تنها نیستند. درحالیکه به دنبال راه خروجی می گردند، روی دیوارها نقاشی های عجیبی را کشف می کنند.
اسب که از سوارکارش در حین مبارزه در جنگی جدا می شود، در دنیایی رنگارنگ پر از موجوداتی عجیب از خواب بیدار می شود. دوستش اما کجاست؟
گله به سمت خانه به راه می افتند. واماوینک به آنها توصیه می کند مراقب باشند و آرام پیش بروند. اما اسب جسور با چابکی به جلو حرکت می کند.
هورس با واتربیبی یکی از جادوگرهای دنیای سانتورآشنا می شود و از وجود کلید آگاه می شود: شیء رازآلودی که می تواند او را دوباره به رایدر برساند.
هورس در جستجوی قطعه دوم کلید، گله را به سمت جنگل رازآلودی هدایت می کند تا جادوگران درختان را ببینند. آن ها آرزوها را برآورده می کنند اما مشکلی وجود دارد.
دوستان در جریان یک طوفان به درون غاری پناه می برند اما آن ها تنها نیستند. درحالیکه به دنبال راه خروجی می گردند، روی دیوارها نقاشی های عجیبی را کشف می کنند.
گروه، جاده رنگین کمان را دنبال می کنند و وارد سوراخ عمیق و تاریکی می شوند. یک مولتور آن ها را زندانی می کند و به آن ها می گوید قرار است با قاضی رو به رو شوند.
زولیوس، گله را به درۀ کاتور می آورد. جادوگر این دره نامفهوم اما خشن است. هورس برای آنکه قطعه ای از کلید را به دست بیاورد، برای یک مسابقۀ احمقانه حسابی به خودش می رسد.
هورس امیدوار است بتواند آخرین شامن را در شهر مرفوک پیدا کند. اما او کم کم انگیزه خود را از دست می دهد و هر روز بیشتر به یک سانتور شباهت پیدا می کند.
گله خود را به تپه می رساند و خاطراتی درباره زمانی را که برای واتربیبی به انتظار نشستند، یادآوری می کنند.
هورس و رایدر با دشمنی ترسناک مواجه می شوند. در سانتورورلد، گله شجاعت خود را جمع می کنند تا وارد خلا شوند و دوست خود را نجات دهند.