روث دختر پنج ساله ای اهل لوکزامبورگ است که به هیولاها می گوید که بیشتر از هر چیزی در جهان بازی قایم باشک را دوست دارد. هیولاها این بازی را یاد می گیرند و به همه حسابی خوش می گذرد، تا اینکه نوبت به هوهو می رسد.
میلا، دختری 7 ساله از روسیه ، به هیولاها می گوید که بیشتر از هر چیزی در جهان، عروسک دوست دارد. هیولاها باید بازی با عروسک ها را یاد بگیرند. هر کدام یک عروسک را انتخاب می کنند: یک ابرقهرمان، یک ربات، یک دزد دریایی. خب حالا چطور باید بازی کرد؟
الهاندرو، پسری از آرژانتین، به هیولاها می گوید که بیشتر از هر چیزی در جهان، فوتبال بازی کردن را دوست دارد. هیولاها می خواهند فوتبال بازی کردن را یاد بگیرند اما هوهو نمی خواهد توپ را به کسی بدهد و هه هه هم از توپ فرار می کند.
آنتونی، پسری 5 ساله از فرانسه به هیولاها می گوید که بیشتر از هر چیزی در جهان، جورچین دوست دارد. هیولاها می خواهند جورچین بازی کنند. اگرچه در ابتدا آسان به نظر می رسد، هیچ کدام نمی توانند قطعه ها را سر جای خود بگذارند.
لیام، پسری 8 ساله از کانادا، به هیولاها می گوید که بیشتر از هر چیزی در جهان ترامپولین را دوست دارد. هیولاها می خواهند روی ترامپولین بپرند و همگی هیجان زده اند، به جز هه هه.
املی، دختری 9 ساله از فرانسه، به هیولاها می گوید که بیشتر از هر چیزی در جهان چرت زدن را دوست دارد. هیولاها می خواهند چرت زدن را امتحان کنند. همه کیسه خواب هایشان را می پوشند، اما هوهو به تنهایی خوابش نمی برد.
آنا، دختری 4 ساله از شیلی، به هیولاها می گوید که بیشتر از هر چیزی در جهان قلقلک را دوست دارد. هیولاها می خواهند یاد بگیرند که همدیگر را قلقلک بدهند. همه از خنده ریسه می روند به جز هُهو.
رودریگو، پسری 7 ساله از مکزیک، به هیولاها می گوید که بیشتر از هر چیزی در جهان بستنی یخی را دوست دارد. هیولاها می خواهند بستنی یخی درست کنند. کافی است آبمیوه را توی قالب بریزی و در فریزر بگذاری.
مانوئل، پسری 8 ساله از پرتغال، به هیولاها می گوید که بیشتر از هر چیزی در جهان پیک نیک رفتن را دوست دارد. هیولاها می خواهند پیک نیک رفتن را یاد بگیرند. آن ها همه چیز را آماده کرده اند: پتو و غذا.
لانا دختر پنج ساله ای اهل کرواسی است که به هیولاها می گوید که بیشتر از هر چیزی در جهان بازی «من جاسوسی می کنم» را دوست دارد. هیولاها این بازی را یاد می گیرند، اما تخیل هی هی باعث می شود او چیزهایی را ببیند که بقیه نمی بینند.
روث دختر پنج ساله ای اهل لوکزامبورگ است که به هیولاها می گوید که بیشتر از هر چیزی در جهان بازی قایم باشک را دوست دارد. هیولاها این بازی را یاد می گیرند و به همه حسابی خوش می گذرد، تا اینکه نوبت به هوهو می رسد.
کریستین پسر هفت ساله ای اهل اتریش است که به هیولاها می گوید که بیشتر از هر چیزی در جهان سرسره بازی را دوست دارد. هیولاها سعی می کنند از یک سرسره سر بخورند. به نظر خیلی باحال می آید اما انگار کمی هم لغزان است.
آدریانا دختر شش ساله ای اهل برزیل است که به هیولاها می گوید که بیشتر از هر چیزی در جهان حلقه ورزشی را دوست دارد. هیولاها ورزش با حلقه را یاد می گیرند. هاها و هی هی می خواهند اولین نفری باشند که آن را امتحان می کنند.
تئو پسر نه ساله ای اهل سوئد است که به هیولاها می گوید که بیشتر از هر چیزی در جهان سنگ کاغذ قیچی بازی را دوست دارد. هیولاها این بازی را یاد می گیرند.
آندره پسر پنج ساله ای اهل کلمبیا است که به هیولاها می گوید که بیشتر از هر چیزی در جهان حباب بازی را دوست دارد. هیولاها حباب ساختن را یاد می گیرند. به نظر می رسد راز آن در نحوه فوت کردن است.
لوکاس پسر هشت ساله ای اهل فرانسه است که به هیولاها می گوید که بیشتر از هر چیزی در جهان نان را دوست دارد. هیولاها نان درست کردن را یاد می گیرند. انواع زیادی از نان وجود دارد و همه به نظر خوشمزه می آیند.
لینا دختر نه ساله ای اهل آلمان است که به هیولاها می گوید که بیشتر از هر چیزی در جهان بازی گرگم به هوا را دوست دارد. هیولاها این بازی را یاد می گیرند. اولین کار تعیین گرگ است.
اینزو پسر چهارساله ای اهل ایتالیا است که به هیولاها می گوید که بیشتر از هر چیزی در جهان ماشین ها را دوست دارد. هیولاها می خواهند با ماشین های اسباب بازی بازی کنند و به تخیل خود نیاز دارند. مطمئناً هی هی ایده خوبی خواهد داشت.
یون دختر چهارساله ای اهل چین است که به هیولاها می گوید که بیشتر از هر چیزی در جهان بادبادک بازی را دوست دارد. هیولاها بادبادک هوا کردن را یاد می گیرند و به کمی باد نیاز دارند، اما امروز باد شدیدی می وزد.
هانس پسر پنج ساله ای اهل سوئیس است است که به هیولاها می گوید که بیشتر از هر چیزی در جهان کاپ کیک را دوست دارد.هیولاها کاپ کیک درست کردن را یاد می گیرند، اما کاپ کیک ها یکی یکی خورده می شوند.
امیلی دختر شش ساله ای اهل ایرلند است که به هیولاها می گوید که بیشتر از هر چیزی در جهان شعبده بازی را دوست دارد. هیولاها حقه های شعبده بازی را یاد می گیرند. آن ها فقط لازم است با یک چوب جادو چیزی را ناپدید کنند.
لوکاس پسر پنج ساله ای اهل است که به هیولاها می گوید که بیشتر از هر چیزی در جهان بازی قایم کردن اشیاء را دوست دارد. هیولاها این بازی را یاد می گیرند اما به نظر می رسد هوهو توپ را بدجوری قایم کرده است.
نیکولاس پسر نه ساله ای اهل یونان است که به هیولاها می گوید که بیشتر از هر چیزی در جهان بازی در یک نمایش را دوست دارند. هیولاها بازی در نمایش را یاد می گیرند اما نمی دانند چه باید بگویند.
الیف پسر چهار ساله ای اهل ترکیه است که به هیولاها می گوید که بیشتر از هر چیزی در جهان هدیه را دوست دارد. هیولاها یاد می گیرند که چطور هدیه دریافت کنند: آن ها باید قبل از باز کردن آن کمی صبر کنند.
گابریلا دختر پنج ساله ای اهل مکزیک است که به هیولاها می گوید که بیشتر از هر چیزی در جهان ترساندن دیگران را دوست دارد. هیولاها یاد می گیرند که چه طور یکدیگر را بترسانند. همه مشتاق شروع کردن بازی هستند، به جز هه هه.
سونی دختر چهارساله ای اهل کره است که به هیولاها می گوید که بیشتر از هر چیزی در جهان بادکنک را دوست دارد. هیولاها سعی می کنند با بادکنک بازی کنند، اما باد کردن آن برایشان راحت نیست.
فنگ دختر پنج ساله ای اهل است که به هیولاها می گوید که بیشتر از هر چیزی در جهان سالاد را دوست دارد. هیولاها سالاد درست کردن را امتحان می کند. هو هو این مواد اولیه را پیشنهاد می دهد: سیر، پاپریکا، مایونز، فلفل، و ...
ادن دختر شش ساله ای اهل آندورا است که به هیولاها می گوید که بیشتر از هر چیزی در جهان آدم برفی درست کردن را دوست دارد. هیولاها شروع به درست کردن آدم برفی می کنند، اما به نظر می رسد هوهو قصد همکاری ندارد.
استن پسر شش ساله ای اهل آمریکا است که به هیولاها می گوید که بیشتر از هر چیزی در جهان ابرقهرمان بازی کردن را دوست دارد. هیولاها این بازی را امتحان می کنند و باید تبهکاران را شکست دهند.
نوآ پسر هفت ساله ای اهل بلژیک است که به هیولاها می گوید که بیشتر از هر چیزی در جهان گربه ها را دوست دارد. هیولاها باید مراقبت از گربه را یاد بگیرند. اما اول باید برای گربه شان اسم بگذارند که خیلی کار سختی به نظر می رسد.
لئوناردو پسر پنج ساله ای اهل ایتالیا است که به هیولاها می گوید که بیشتر از هر چیزی در جهان نقاشی کشیدن را دوست دارد. هیولاها نقاشی کشیدن را یاد می گیرند. هرکدام چیزی را که دوست دارند می کشند؛ اما انگار هه هه به کمی خلاقیت نیاز دارد.
کلوم پسر شش ساله ای اهل نیوزلند است که به هیولاها می گوید که بیشتر از هر چیزی در جهان دزد دریایی بازی کردن را دوست دارد. هیولاها این بازی را یاد می گیرند و حالا باید گنج بزرگی را مخفی کنند.
انی دختر هشت ساله ای اهل فنلاند است که به هیولاها می گوید که بیشتر از هر چیزی در جهان تزئین درخت کریسمس را دوست دارد. هیولاها شروع به تزئین درخت می کنند.
مایکل پسر شش ساله ای اهل آمریکا است که به هیولاها می گوید که بیشتر از هر چیزی در جهان بسکتبال را دوست دارد. هیولاها بسکتبال بازی کردن را یاد می گیرند، اما بازی ورزشی گروهی ساده نیست.
فردیناند پسر نه ساله ای اهل کانادا است که به هیولاها می گوید که بیشتر از هر چیزی در جهان خواندن کتاب های کمیک است. هیولاها این کار را امتحان می کنند و هرکدام کتاب مورد علاقه اش را بر می دارد اما ...
آلسکا دختر هشت ساله ای اهل لهستان است که به هیولاها می گوید که بیشتر از هر چیزی در جهان بازی با یویو را دوست دارد. هیولاها بازی با یویو را امتحان می کنند، اما خیلی سخت است. آیا می توانند کاری کنند که بچرخد؟
سم پسر چهارساله ای اهل آمریکا است که به هیولاها می گوید که بیشتر از هر چیزی در جهان بازی با جعبه های مقوایی را دوست دارد. هیولاها این بازی را یاد می گیرند.
ان دختر هفت ساله ای اهل چین است که به هیولاها می گوید که بیشتر از هر چیزی در جهان بازی با برج تمرکزی را دوست دارد. هیولاها این بازی را یاد می گیرند و می فهمند که این بازی نیاز به تمرکز زیاد دارد.
روبرتو پسر چهارساله ای اهل اسپانیا است که به هیولاها می گوید که بیشتر از هر چیزی در جهان ساختن قلعه های شنی را دوست دارد. هیولاها ساخت قلعه شنی را یاد می گیرند و به یک سطل و یک بیلچه نیاز دارند.
رومیکو پسر پنج ساله ای اهل ژاپن است که به هیولاها می گوید که بیشتر از هر چیزی در جهان اوریگامی را دوست دارد. هیولاها ساخت اوریگامی را یاد می گیرند. هرکدام شکل مورد علاقه خود را انتخاب می کنند.
ویلیام پسر پنج ساله ای اهل آلمان است که به هیولاها می گوید که بیشتر از هر چیزی در جهان بازی با ماشین های برقی را دوست دارد. هیولاها با هم مسابقه می دهند و برنده یک کیک اسفنجی جایزه می گیرد.
فردریک پسر نه ساله ای اهل دانمارک است که به هیولاها می گوید که بیشتر از هر چیزی در جهان بازی با ربات ها را دوست دارد. هیولاها سعی می کنند به ربات ها بازی های مورد علاقه خود را یاد بدهند، اما اینکار از آنچه به نظر می رسد سخت تر است.
کریستینا دختر چهارساله ای اهل اسپانیا است که به هیولاها می گوید که بیشتر از هر چیزی در جهان بازی در استخر توپ را دوست دارد. درحالیکه هیولاها در استخر توپ مشغول خوش گذراندن هستند، هوهو توپ محبوبش را گم می کند.
برایان پسر هفت ساله ای اهل ایرلند است که به هیولاها می گوید که بیشتر از هر چیزی در جهان رنگین کمان را دوست دارد. هیولاها سعی می کنند با اشیاء رنگی رنگین کمان درست کنند.
آرتور پسر هشت ساله ای اهل انگستان است که به هیولاها می گوید که بیشتر از هر چیزی در جهان حل معما را دوست دارد. هیولاها سعی می کنند معمای بیسکوییت های گمشده را حل کنند.
آنیپه دختر نه ساله ای اهل مصر است که به هیولاها می گوید که بیشتر از هر چیزی در جهان عکس گرفتن را دوست دارد. هیولاها عکاسی را یاد می گیرند و برای یادگیری چه راهی بهتر از مسابقه عکاسی؟
یانی پسر نه ساله ای اهل هلند است که به هیولاها می گوید که بیشتر از هر چیزی در جهان چالش های خنده را دوست دارد. هیولاها چالش خنده خود را شروع می کنند: آن ها شکلک درمی آورند و صداهای بامزه خلق می کنند.
توماس پسر پنج ساله ای اهل استرالیا است که به هیولاها می گوید که بیشتر از هر چیزی در جهان بازی مینی گلف را دوست دارد. هیولاها باید از همه موانع زمین رد شوند، اما هوهو به توپ خیلی آرام ضربه می زند.
کلاوس پسر شش ساله ای اهل آلمان است که به هیولاها می گوید که بیشتر از هر چیزی در جهان بولینگ را دوست دارد. هیولاها پرتاپ توپ بولینگ را یاد می گیرند اما هُهو تنها کسی است که موفق می شود همه توپ ها را بزند.
نانا دختر شش ساله ای اهل ایسلند است که به هیولاها می گوید که بیشتر از هر چیزی در جهان بازی هدف گیری را دوست دارد. هیولاها مشتاق پرت کردن توپ های خود هستند تا هدف گیری خود را بسنجند.
آنتونیو پسر هفت ساله ای اهل اسپانیا است که به هیولاها می گوید بیشتر از هرچیزی در دنیا گنج پیدا کردن را دوست دارد. هیولاها باید معمایی را برای پیدا کردن گنج مخفی حل کنند.
