درباره کارتون دروغ کوچک
روزی روزگاری در سرزمینی خیلی خیلی دور جایی که باد از روی تپه های شیب دار و سبزش می وزید و آب دریاش با شادی و خوشحالی سنگ ها رو شستشو میداد ،پسر کوچکی به نام لوکا زندگی می کرد لوکل خیلی کتاب خوندن رو دوست داشت و اتفاقا کتاب زیادی م برای خوندن نداشت یه روز یکی از دوستاش که یه کتاب خیلی قشنگ داشت به دیدنش میاد و اتفاقات زیادی بین اونها میفته