وقتی هاروی نسبت به برنامه ریز جدیدش بیش از حد اشتیاق نشان می دهد، فی تلاش می کند به او نشان دهد که چگونه می تواند غیر قابل پیش بینی و بی برنامه رفتار کند. هاروی برای تهیه یک شام فانتزی برای والدینش، از دوقلوها کمک می گیرد.
هاروی همه تلاشش را می کند از رفتن به داخل دریاچه منع شود و مانند فی و فو پرتاب شود. هاروی و دوستانش از بلندترین درخت جنگل بالا می روند تا از بالای آن تف کنند اما روی درخت گیر می کنند.
بچه ها یک انگشت سنگی غول پیکر پیدا می کنند و تلاش می کنند بفهمند به چه چیزی چسبیده است. وقتی فو و فی خاصیت آهنربایی پیدا می کنند، طبیعت می خواهد آنها را از هم جدا کند.
هاروی می خواهد دوچرخه ای برای فو تهیه کند تا بتوانند دوچرخه سواری کنند؛ اما در نهایت آنها یک دوچرخه می دزدند. بعد از اینکه فی از حضور در جشن روز عشق محروم می شود، روز ضد عشق می سازد.
امشب کلوپ برای همه سنین مجاز است و هاروی نمی تواند برای اینکه دیگران را تحت تاثیر اجرای خوبش قرار دهد، صبر کند. هاروی با اینکه هیچ تصوری از معنای سرکش بودن ندارد، قبول می کند که سرکش است.
هاروی به جای زخم های جالب فو و فی حسادت می کند و از آنها می خواهد که جای زخمی از خودشان به او بدهند. او فقط نمی داند که آسیب دیدن بخشی از این روند است. هاروی برای جلوگیری از گسترش هرج و مرج در جنگل، به یک جنگ صلیبی قهرمانانه می رود.
تعصبات فی نسبت به ارواح، باعث می شود او با کتابدار ارواح محلی دچار مشکل شود. هاروی از پرنسس که به طور ناعادلانه ای در همه جا پیروز می شود، خسته شده و سعی می کند همراه دوستانش به او درسی بدهند.
بچه ها یک دم جدا شده، در جنگل پیدا می کنند و تصمیم می گیرند که آن را نگه دارند. اما وقتی صاحبان اصلی دم، برای بازگرداندن آن دست به ترفندهای کثیف می زنند، فی نشان می دهد که می تواند کثیف تر از هر یک از آنها رفتار کند. وقتی همه چیز از بین می رود، فی و فو سرزنش می شوند. هاروی برای محافظت از دوستانش تلاش می کند تا مقصر واقعی را پیدا کند.
هاروی سعی می کند یک شب احساسی با پدرش داشته باشد، اما همه چیز به طرز وحشتناکی اشتباه پیش می رود. میریام برای اثبات هیجان درونیش، فی و دختران را در یک شب خطرناک بیرون می برد.
فو پس از تخریب تصادفی روستایشان، به خانه هاروی ایراداتی می گیرد. داد از اینکه وقت خود را در جشنواره سالانه روزهای قدیمی با هاروی می گذراند، بسیار هیجان زده است.
دوقلوها، هاروی را به مهمانی دوستانه شبانه ای دعوت می کنند. فقط یک مشکل وجود دارد: هاروی قبلاً هرگز این کار انجام نداده است. هاروی می خواهد به والدینش ثابت کند که می تواند از خواهرش به تنهایی مراقبت کند.
اولین باری است که فی موهایش را اصلاح و مرتب می کند. وقتی همه بچه ها عاشق مجموعه کتاب های کارآگاه مورد علاقه هاروی می شوند، حسادت هاروی برانگیخته می شود.
هاروی کمک می کند تا گروه موسیقی دوستانه پدرش موفق شوند. فو از ترس اینکه کسی توت های مورد علاقه اش را ندزدد، خودش را با میوه ها، در جعبه ای حبس می کند.
وقتی هاروی نسبت به برنامه ریز جدیدش بیش از حد اشتیاق نشان می دهد، فی تلاش می کند به او نشان دهد که چگونه می تواند غیر قابل پیش بینی و بی برنامه رفتار کند. هاروی برای تهیه یک شام فانتزی برای والدینش، از دوقلوها کمک می گیرد.
