درباره کارتون نمایش استینکی و درتی - فصل ۱ قسمت ۱
در روز آشنایی استینکی و درتی، آن ها باید تخته سنگ بزرگی را که در تقاطعی در گوسیتی افتاده جا به جا کنند. آن ها برای جامپی یک جای جدید برای به نمایش گذاشتن هنرنمایی هایش می سازند.
در روز آشنایی استینکی و درتی، آن ها باید تخته سنگ بزرگی را که در تقاطعی در گوسیتی افتاده جا به جا کنند. آن ها برای جامپی یک جای جدید برای به نمایش گذاشتن هنرنمایی هایش می سازند.
در روز آشنایی استینکی و درتی، آن ها باید تخته سنگ بزرگی را که در تقاطعی در گوسیتی افتاده جا به جا کنند. آن ها برای جامپی یک جای جدید برای به نمایش گذاشتن هنرنمایی هایش می سازند.
در روز آشنایی استینکی و درتی، آن ها باید تخته سنگ بزرگی را که در تقاطعی در گوسیتی افتاده جا به جا کنند. آن ها برای جامپی یک جای جدید برای به نمایش گذاشتن هنرنمایی هایش می سازند.
نورافکن مایتی نایت مایتی که یک یدک کش است موقع یدک کردن موبی دی بارکش از کار می افتد. استینکی و درتی با چراغ های جلوی استینکی مسیر قایق را روشن می کنند تا این که به یک پل متحرک بسته می رسند. بعد از آن که با موفقیت پل را بلند می کنند، مایتی و موبی دی به مسیر خود ادامه می دهند اما ...
نورافکن مایتی نایت مایتی که یک یدک کش است موقع یدک کردن موبی دی بارکش از کار می افتد. استینکی و درتی با چراغ های جلوی استینکی مسیر قایق را روشن می کنند تا این که به یک پل متحرک بسته می رسند. بعد از آن که با موفقیت پل را بلند می کنند، مایتی و موبی دی به مسیر خود ادامه می دهند اما ...
بیل عقبی درتی موقع کندن یک چاله، زیر خاک گیر می کند. درتی و استینکی باید بفهمند چگونه یک ماشین حمل زباله می تواند او را رها کند و کندن چاله را تمام کند. وقتی قیف استینکی باز نمی شود، دتی باید با استفاده از بیل و تیغه بولدوزرش به استینکی کمک کند مسیر زباله برداشتنش را به پایان برساند.
بیل عقبی درتی موقع کندن یک چاله، زیر خاک گیر می کند. درتی و استینکی باید بفهمند چگونه یک ماشین حمل زباله می تواند او را رها کند و کندن چاله را تمام کند. وقتی قیف استینکی باز نمی شود، دتی باید با استفاده از بیل و تیغه بولدوزرش به استینکی کمک کند مسیر زباله برداشتنش را به پایان برساند.
وقتی بنزین استینکی و درتی تمام می شود، باید راه های زیرکانه ای برای رفتن به پمپ بنزین که آن طرف شهر است پیدا کنند.
وقتی یک کامیون تریلر بار پر از توپ بولینگش را می ریزد، استینکی و درتی باید راهی برای جمع آوری توپ ها و برگرداندن آن ها به گوسیتی و کوچه بولینگ پیدا کنند.
استینکی و درتی اتفاقی یک مسیر سیمان کشی شده صاف را خراب می کنند و وقتی سعی می کنند آن را دوباره صاف کنند، رد چرخ هایشان روی آن باقی می ماند. تا اینکه به یک راه حل می رسند و نتیجه کارشان یک اثر هنری می شود!
استینکی و درتی اتفاقی یک مسیر سیمان کشی شده صاف را خراب می کنند و وقتی سعی می کنند آن را دوباره صاف کنند، رد چرخ هایشان روی آن باقی می ماند. تا اینکه به یک راه حل می رسند و نتیجه کارشان یک اثر هنری می شود!
استینکی و درتی سعی می کنند آژیر خراب بریو را تعمیر کنند؛ اما وقتی موفق نمی شوند قبل از به صدا درآمدن آژیر آتش کارشان را تمام کنند، برای کنار زدن ترافیک و همراهی کردن بریو به محل اورژانسی صداهای بلند دیگری از خود در می آورند.
درتی و کامیون های همکار ساخت و سازش باید با همدیگر جاده بسازند اما کار گروهی آن ها به شکل خنده داری شکست می خورد. تا اینکه با ریتم موسیقی همراه و هماهنگ با هم کار می کنند.
وقتی استینکی و درتی در مه غلیظ گم می شوند، راه های جدیدی برای «دیدن» پیدا می کنند و با بوییدن و شنیدن با موفقیت راهشان را به سمت خانه پیدا می کنند.
وقتی درتی از خودش صدای جیر جیر در می آورد تا خودش و کامیون های همکارش را بیدار نگه دارد، او و استینکی به دنبال راه حل می گردند و متوجه می شوند بعضی صداها آدم را بیدار نگه می دارد ولی بعضی دیگر برای خواباندن آدم خوبند.
وقتی ریزش کوه راه آبی را می بندد، استینکی و درتی راهی پیدا می کنند تا به مایتی، قایق یدک کش کمک کنند روی زمین حرکت کند و شناورها را به بندر برساند.
وقتی شناورها با باد به سمت دریا حرکت می کنند، کشتی های بزرگ نمی دانند چطور لنگرگاه های خود را به بندر برسانند. تا اینکه استینکی و درتی از زباله ها برای ساخت شناورهای جدید استفاده می کنند تا کشتی ها را از خطر دور کنند و به سلامت به لبه اسکله برسانند.
در گوسیتی روز مسابقه ماشین هاست اما وقتی که کامیون کوچکی که خط مسیر را می کشد از مسیر خارج می شود، رد و ماشین های مسابقه دیگر هم از مسیر خارج می شوند. تا اینکه استینکی و درتی به کمک آن ها می شتابند و به ماشین ها کمک می کنند خط مسابقه را پیدا کنند و به مسیر برگردند.
استینکی و درتی مشکل بزرگی دارند: آن ها نمی توانند رد را از مسیر کارواش تا نمایشگاه ماشین تمیز نگه دارند. تا اینکه درست کنار نمایشگاه ماشین، خودشان کارواش می سازند!
چیل، کامیون بستنی فروشی از مسیر اصلی خود منحرف می شود. استینکی و درتی به او کمک می کنند مسیر خود را از راه انحرافی پیچیده ای که رفته پیدا کند. اما وقتی قیف بستنی اش زیر یک پل کوتاه گیر می کند، موقعیت سختی برای چیل است تا بتواند با موفقیت بستنی ها را به بچه هایی که بستنی می خواهند برساند.
در گرم ترین روز سال، استینکی و درتی باید به بیگ بن کمک کنند یک مجسمه یخی بزرگ به شکل خرس قطبی را پیش از آنکه ذوب شود به میدان یخ بازی برساند.