بعد از اینکه اولی، کلئو و برنی از یک هیولای بزرگسال برای ورود به سینما استفاده می کنند، برنی لذت پیر شدن را تجربه می کند. اولی باحال ترین بچه های مدرسه را تحت تاثیر قرار می دهد؛ اما اکنون باید فیلمی ترسناک ببیند که بزرگترین ترسش یعنی غازها را نشان می دهد.
عرق بد بوی اولی یک جنس ارزشمند به حساب می آید و او در ازای آن معامله می کند. اولی، کلئو و برنی برای نجات باشگاه فیلم، باید یک فیلم ابرقهرمانی حماسی بسازند.
اولی کاپیتان ووفسکی را با خود به مدرسه می برد. ووفسکی دوست دارد که روز بعد در موقعیت یک بچه جدید قرار گیرد. فردی که قبلا انتخاب شده بود، به طور غیر منتظره ظاهر شده و حضور او باعث ایجاد شکاف بین اولی و دوستانش می شود.
پس از لغو تعطیلات، اولی، از لوسیوس ون هورن می خواهد تا در نقش معاون مگنا بازی کند و قوانین را تغییر دهد. اولی به امید کسب درآمد اضافی برای هدیه روز مادر، آلونک خود را به آندره و بیو اجاره می دهد.
اولی یک پدر هیولا را از کوله پشتی بیرون می آورد تا نحوه اصلاح را برای اولین بار به او بیاموزد. تعطیلات است و اولی، مادرش و دوستانش ماشین را برای سفر جاده ای به کوه اسپلوش آماده می کنند.
اسنوچ از کوله پشتی بیرون می آید تا اولی را به عنوان فرد برگزیده آزمایش کرده و ووسکی را به عنوان نگهبان ارزیابی کند. اولی هیولاهای راکر را از کوله پشتی بیرون آورده و آندره و بیو را به داخل می برد.
اولی، هیولا و جفری، با هم متحد می شوند تا به یکدیگر کمک کنند در مسابقه غذا خوردن برنده شوند. پس از آنکه مادر اولی اسباب بازی های محبوب پیش دبستانیش را در حراج می فروشد، او و ووسکی درباره خریداران مشکوک تحقیق می کنند.
هنگامی که کلیو برای ریاست کلاس نامزد می شود، اولی، کورتنی پاورج را به عنوان مدیر کمپینش از کوله پشتی در می آورد. هیچ کس به جز اولی، به هیولا بودن سرایدار جدید مدرسه شک نمی کند.
اولی و دوستانش نایب رئیس مگنا را از دست هیولای زیبا بوئن بریلو نجات می دهند. اولی یک هیولا را احضار می کند، به این امید که به برنی کمک کند تا با رباتش، آقای پندی را در نمایشگاه علم تحت تأثیر قرار دهد.
پس از یک سری خرابکاری در قفسه ها، اولی ناظر سالن می شود و یک هیولای کلانتر را از کوله پشتیش احضار می کند. در حالی که مچ پای اولی متورم شده است، پایپر انجام کار او را بر عهده می گیرد.
بعد از اینکه اولی و کاپیتان ووفسکی با هم درگیر می شوند، ووفسکی با یک گربه ولگرد اشتباه گرفته شده و اسیر می شود. برنی که برای رویارویی با یک قلدر بعد از مدرسه آماده می شود، یک دستگاه هیولا در گنجه ووفسکی پیدا می کند که می تواند به او کمک کند.
بعد از اینکه اولی، کلئو و برنی از یک هیولای بزرگسال برای ورود به سینما استفاده می کنند، برنی لذت پیر شدن را تجربه می کند. اولی باحال ترین بچه های مدرسه را تحت تاثیر قرار می دهد؛ اما اکنون باید فیلمی ترسناک ببیند که بزرگترین ترسش یعنی غازها را نشان می دهد.
اولی یک هات داگ با چاشنی خاص ارائه می دهد و به طور تصادفی عوارض جانبی عجیبی ایجاد می کند. اولی و همکلاسی هایش به پیک نیک می روند. کوله اولی آندره و بیو را جذب می کند.
