درباره کارتون سه کله پوک ماجراجو - فصل ۱ قسمت ۱۵ : اشغال کردن خانه خرس ها
خانه خرس ها در خطر تخریب برای پروژه ساخت وساز است و آن ها باید جای خود را محکم کنند.....
خانه خرس ها در خطر تخریب برای پروژه ساخت وساز است و آن ها باید جای خود را محکم کنند.....
بعد از بازی بسکتبال خرس ها متوجه می شوند که وسایلشان دزدیده شده است...
زمانی که گریزلی برای پیدا کردن دوستان بیشتر مستاصل است، برادرها از اینکه مم کان به شهرت اینترنتی دست پیدا کرده خوششان آمده...
خرس ها از اغذیه فروشی های سیار محلی ناامید می شوند و تصمیم می گیرند اغذیه فروشی خود را راه بیندازند...
خرس ها با یک دختر باهوش دوست می شوند که آن ها را برای تحقیق دانشگاهی اش انتخاب کرده است....
بعد ازینکه پاندا به طور اتفاقی غذایی را می خورد که به آن آلرژی دارد، توسط صندوق دار نجات پیدا می کند. بعد از این ماجرا او بسیار به صندوق دار علاقه مند می شود...
وقتی خرس ها کارهای روزمره خود را شروع کردند، هر کدام منحصرا به یک دردسر افتادند. گریز به یک درخت گیر می کند، یک موش روی کامپیوتر پاندا پیدا می شود و رومبای جدید خرس قطبی خراب است....
زمانی که یک رستوران بوریتو پیدا کردند، گریز در یک بشقاب بوریتو بزرگ غرق می شود که تا کنون در عمرش ندیده....
گریز باعث گم شدن خرس ها در یک جنگل بزرگ می شود تا اینکه این را آزمایش کند که غرایز اولیه شان در دنیای مدرن هنوز وجود دارد یا نه....
خرس ها کت لی را پیدا می کنند که به نظر می رسد هر موقع آن را می پوشند شانس می آورند....
بعد از آخرین خرابکاری، یک نوم نوم کثیف از خرس ها کمک می خواهد که شهرتش را به عنوان بهترین ستاره اینترنتی دوباره به دست آورد....
آداب و رسوم حضور در یک آمفی تئاتر، باعث می شود خرس ها تصمیم گرفتند آدم هایی را که فیلم دیدن دیگران را خراب می کنند ساکت کنند....
کلوئی با پیدا کردن دوستان جدید در کالج مشکل دارد. برای همین خرس ها به او کمک می کنند...
خرس ها با یک دوست مزاحم ملاقات می کنند....
پاندا از یک دسته گرگ می ترسد، در سلسله مراتب خرس ها اختلالی ایجاد می شود و او را به عنوان رهبر انتخاب می کنند...
خانه خرس ها در خطر تخریب برای پروژه ساخت وساز است و آن ها باید جای خود را محکم کنند.....
ویدئوی عطسه کردن پاندا تصادفی در اینترنت پخش و بسیار دیده می شود....
در یک سفر به گذشته، خرس های جوان تلاش می کنند که یک خانه در کنار جاده پیدا کنند....
پاندا و گریزلی یک خرچنگ را به عنوان حیوان خانگی به خانه می آورند که خرس قطبی را گاز می گیرد. حالا باید برای رساندن او به بیمارستان با زمان مسابقه دهند....
خرس ها از خواربارفروشی کیسه هایی با قابلیت استفاده مجدد که اسمشان توت است می خرند، که تبدیل به زندگی شان می شود....
زمانی که چارلی تصمیم می گیرد خرس ها را به یک مهمانی بیاورد و به آن ها غذا بدهد، به طور اتفاقی با یک مار ملاقات می کند که با او دوست می شود و آن ها از دست عکاسان فرار می کنند....
هنگامی که پاندا از طریق ویدئو ، سلین را ملاقات کرد ، برادرانش موافقت کردند که به او کمک کنند اما پس از آن ، هریک از آنها از سلین خوشش می آید و تلاش می کنند سلین را تحت تأثیر قرار دهند...
داستان به زمانی برمی گردد که سه خرس هنوز هم توله های کوچکی بودند و سعی می کردند به فرزندخوانده گی پذیرفته شوند.
وقتی کلوئه تصمیم گرفت روز را با سه خرس بگذراند ولی تنها خرس یخی در دسترس بود و روز را با خرس یخی گذراند . آنها با هم به موزه ملی و به گشت و گذار رفتند...
خرس ها لپ تاپ شان خراب می شود و نیاز به تعمیر پبیدا می کند. مجبور می شوند برای تامین پول تعمیرش در فروشگاه کیک فروشی کار کنند...
بعد از اینکه گریز کتابی راجع به خواب زمستانی می خواند ، سعی می کند در حالی که برادرانش راضی نیستند ، به خواب زمستانی برود.
پاندا در بازی بسکتبال آسیب می بیند و خرس ها از چارلی دعوت می کنند به تیم بپیوندد.