درباره کارتون گورمیتی - فصل ۱ قسمت ۱۸
زاتور، موجوداتی که الستار را در برج دزدیده اند، را می گیرد. نگهبانان فقط می توانند به دوستی خود با جانوران تکیه کنند!
زاتور، موجوداتی که الستار را در برج دزدیده اند، را می گیرد. نگهبانان فقط می توانند به دوستی خود با جانوران تکیه کنند!
چهار کودک از پادشاهی های مختلف، در جستجوی قلعه ای هستند که حکومت بزرگ گورمیتی از آن محافظت می کند، اما تنها آنها نیستند که به دنبال قلعه اند.
ریف در حالی که می خواهد علیه دارکان بجنگد و به دنبال الستار است، به دام می افتد.
در حالی که هرالدها متوجه می شوند که بریسرها پرتوهای انرژی قدرتمندی شلیک می کنند، ریف و ایکور تصمیم می گیرند که یکدیگر را به چالش بکشند. در همین حال، گرد به گورم فرستاده می شود.
هرالدها سعی می کنند انرژی قلعه را بازیابی کنند. این، کار ساده ای نیست، اما آنها به لطف قدرت جنگجویشان موفق خواهند شد.
هرالدها برای بدست آوردن قطب نمایی که به آنها کمک می کند قطعات الستار را پیدا کنند، باید سه آزمایش را پشت سر بگذارند، که حس قوی ارون، سلاح مخفی آن ها محسوب می شود.
جستجو برای یافتن قطعات همچنان ادامه دارد. ریف و آئو کی یکی از آن ها را پیدا می کنند، اما نکرون آنها را تضعیف می کند. در همین حال، زفیر، به آن ها کمک می کند تا اولین ماموریت خود را به سرانجام برسانند.
در حالی که ایکور، ریف، ترک و ارون در قلعه می مانند، آئو کی به جنگل می رود. درهمین حال، ویدیوس از گرد درخواست کمک می کند.
هرالدها، به لطف آئو کی، به دیدار فرا انسان ها رفته و همراه آن ها به جایی می روند که قطعه ای از الستار وجود دارد.
هرالدها به پادشاهی یخبندان می روند، جایی که بخش دیگری از الستار وجود دارد و در آنجا با فیلکیر، پسر عموی جوکر ایکور، دیدار می کنند که به آنها در برابر دارکان کمک خواهد کرد.
در حالی که بقیه با زاتور می جنگند، ترک خود را در غاری یخی می یابد که تنها یک راه برای فرار از آنجا دارد...
در قلمرو پادشاهی یخبندان، ریف، ایکور، ارون، تراک و آئو کی به دیدار پادشاه کوری، پدر ایکور می روند و باید او را از تهدید جدید گرد نجات دهند.
ایکور باید به پادشاه کوری ثابت نماید که می تواند به دوستانش اعتماد کند و لیاقت عنوان مدافع پادشاهی را دارد. او این عنوان را در مبارزه با دارکان به دست خواهد آورد.
لرد وویدوس، کراتوس را برای از بین بردن هرالدها به گورم می فرستد. فقط سنگها می توانند در برابر حملات او مقاومت کنند و پسران با استفاده از تایتان او را شکست خواهند داد.
هرالد توسط سیران، جوانی که از دارکان فرار می کند، معدن طلایی کشف کرده که در دست دشمنان است و سعی می کند آن ها را از آنجا دور کند.
هنگامی که پسران به قلعه کوهستان رسیده و به دنبال یک قطعه می گردند، زاتور آن ها هدایت کرده و معتقد است که قلعه طلسم شده است.
نگهبانان چهار قطعه را پیدا می کنند، اما کراتوس آنها را تصاحب می کند. گروه با کار تیمی، از این آزمون هم سربلند بیرون خواهد آمد.
پس از اینکه ریف و ایکور به اشتباه، قدرت سنگ را فعال می کنند، مجبورند با گرد که وویدوس سلاح جدیدی به او سپرده است، رو به رو شوند.
زاتور، موجوداتی که الستار را در برج دزدیده اند، را می گیرد. نگهبانان فقط می توانند به دوستی خود با جانوران تکیه کنند!
نگهبانان نمی توانند برج طوفان را پیدا کرده و زاتور را شکست دهند. اما خوشبختانه آن ها سوفوس را دارند که راهنماییشان کند.
در برج طوفان، نگهبانان می فهمند کسی که می تواند باد را به دو نیم کند، گورمیان خواهد بود. از طرفی دیگر، ریف خود را در خطر می اندازد.
نگهبانان و آئو کی، کریپتوس را گرفته و او را به برج طوفان می برند تا بفهمند این ها همه بازی درکان برای ورود و تخریب ساختمان بوده است.
ایکور در برج، از ریف سرپیچی کرده و قدرت را به دست می گیرد. آئوکی و نگهبانان باید «قلب» را تقویت کنند، اما با چالش های جدیدی رو به رو می شوند.
نگهبانان پس از یافتن قطعه جشن می گیرند، اما توسط خواهر ریف، فینا اسیر می شوند.
آئوکی و گروه، به دنبال دارکان به قلعه فلیم می روند. ارتش نمی تواند بدون یک سردمدار، به آن ها کمک کند، که ریف سعی می کند آن مسئولیت را بر عهده بگیرد.
نگهبانان با کمک ولکان، کریپتوس را شکست داده و آخرین قطعه را به دست می آورند، اما دارکان آئوکی را می گیرد تا او را با الستار مبادله کند.
ویدوس در حالی که الستار را گرفته، در شرف حمله به گورم است. در حالی که نگهبانان تجدید نیرو می کنند تا در برابر دارکان قرار بگیرند، آئوکی سعی می کند با ویدوس مقابله کند.