بلایث در شهر بزرگ درست بالای فروشگاه لوازم حیوانات زندگی می کند. هنگامی که او متوجه می شود که می تواند با حیوانات صحبت کند، این آغاز ماجراهای پر از موسیقی و خنده دار با دوستان چهارپای جدیدش است.
چندماه از رفتن بلایث به برنامه تابستانی اش می گذرد و حیوانات فروشگاه برای دیدنش لحظه شماری می کنند.
وقتی لانه یک پرنده روی سر بلایث می افتد، او ناخواسته یک مُد جدید ایجاد می کند و بیسکیت از محبوبیت او سوءاستفاده می کند.
سانیل و وینی می خواهند به مهمانی راسل ملحق شوند، اما یک هیولای خیس مرموز ترس راسل از ارواح را بیشتر می کند.
وقتی سانیل در پارک شهر راکون ها را از دست مار کبرای بدجنسی نجات می دهد، به فکر این می افتد خودش را پادشاه آن ها اعلام کند.
فالگیری در فروشگاه پیدایش می شود اما بلایث فکر می کند او کلاهبردار است.
وقتی خانم تومبلی از گنج مدفون زیر فروشگاه آگاه می شود، تاریخچه این مکان برملا می شود.
تصویری از سانیل در اینترنت محبوب می شود و زو به او حسادت می کند. دوقلوهای بیسکیت سعی می کنند یک موزیک ویدئو برای خودشان بسازند و دیده شوند.
طراح دیگری طرح بلایث برای لباس های مخصوص رژه را می دزدد و او از حیوانات می خواهد به او کمک کنند که ثابت کند این طرح ها مال اوست.
حیوانات در موزه تاریخ طبیعی و علوم گم می شوند و بلایث باید پیش از آنکه گیر بیفتند آن ها را پیدا کند.
یک منتقد فشن که به نقدهای تندش معروف است جلسه نقدی با بلایث دارد و اعتماد به نفس او را از بین می برد. حیوانات با سوسمار قلدری در اردوگاه روزانه سروکله می زنند.
بلایث برای شرکت کردن در نمایشگاه مُد حیوانات به یک غرفه فروش نیاز دارد. همزمان، ایرلاین راجر سرویس جت حیوانات را راه انازی ی کند.
خانم تامبلی برای فروشگاه حیوانات یک پیام بازرگانی ضبط می کند. اما وقتی جسپر کارگردان می شود، شهرت جوگیرش می کند.
پنی تلاش می کند سانیل را متقاعد کند که او دارای ابرقدرت هایی است.
یک پولکت به دیدار از فروشگاه آمده و پپر به او علاقمند می شود.
بلایث، زویی را برای شرکت در یک رقابت نمایش سگ ها، به پاریس می برد. اما یک اجراکننده برنامه های خیابانی جذاب، حواس او را پرت می کند. در فروشگاه، حیوانات در متقاعد کردن وینی برای تغییر کانال برای تماشای رقابت در تلویزیون با مشکل مواجهند.
بلایث کاندید مدیریت کلاس در رقابت با دوقلوهای بیسکیت می شود.
سانیل که با وینی مشکل دارد، برای اجتناب از او خود را به بیماری می زند.
بلایث در شهر و درست بالای فروشگاه لوازم حیوانات خانگی، کمپی برای همه نوع حیوان خانگی، زندگی می کند. او متوجه می شود که می تواند با حیوانات حرف بزند و این شروعی برای ماجراجویی هایی جذاب به همراه دوستانی چهارپاست.
بلایث در شهر و درست بالای فروشگاه لوازم حیوانات خانگی، کمپی برای همه نوع حیوان خانگی، زندگی می کند. او متوجه می شود که می تواند با حیوانات حرف بزند و این شروعی برای ماجراجویی هایی جذاب به همراه دوستانی چهارپاست.
بلایث در شهر و درست بالای فروشگاه لوازم حیوانات خانگی، کمپی برای همه نوع حیوان خانگی، زندگی می کند. او متوجه می شود که می تواند با حیوانات حرف بزند و این شروعی برای ماجراجویی هایی جذاب به همراه دوستانی چهارپاست.
بلایث در شهر بزرگ درست بالای فروشگاه لوازم حیوانات زندگی می کند. هنگامی که او متوجه می شود که می تواند با حیوانات صحبت کند، این آغاز ماجراهای پر از موسیقی و خنده دار با دوستان چهارپای جدیدش است.
بلایث به خاطر نمایشگاه حیوانات خانگی خیلی اضطراب دارد و فقط می تواند یک حیوان را انتخاب کند.
بلایت در آپارتمانی بالای یک فروشگاه لوازم حیوانات خانگی زندگی می کند و متوجه می شود که قدرت صحبت کردن و درک حیوانات را دارد. او با حیوانات خانگی به ماجراجویی های دیوانه واری دست می زند.
