درباره کارتون پسری به نام کریسمس
کارتون پسری به نام کریسمس (A Boy Called Christmas) در ژانر فانتزی - ماجراجویی - خانوادگی به کارگردانی گیل کنان (Gil Kenan) در سال 2021 میلادی منتشر شد. این فیلم سینمایی محصول مشترک کشورهای فرانسه و بریتانیاست و بر اساس کتابی به همین نام اثر مت هیگ (Matt Haig) رمان نویس و روزنامه نگار بریتانیایی که در سال 2015 میلادی منتشر شد، ساخته شده است. فیلم پسری به نام کریسمس در وب سایت آی اِم دی بی - بانک اطلاعات اینترنتی فیلم ها (IMDB) موفق به کسب امتیاز 6.7 از 10 شده است. از بازیگران این فیلم زیبا می توان به مگی اسمیت (Maggie Smith) ، ایزابلا اوسالیوان (Isabella O'Sullivan) ، هنری لاوفول (Henry Lawfull) ، جیم برادبنت (Jim Broadbent) ، دن براون (Dan Brown) ، رابرت راسل (Robert Russell) و کریستن ویگ (Kristen Wiig) اشاره کرد. این فیلم فانتزی و خانوادگی توسط استودیو کانال (StudioCanal) ، نتفلیکس (Netflix) و 3 کمپانی و استودیو دیگر تولید و توسط استودیوکانال در کشورهای فرانسه، بریتانیا و 4 کشور دیگر و توسط سرویس ویدیویی نتفلیکس در کشورهای سنگاپور و آمریکا و سپس به صورت بین المللی منتشر و اکران شد. فیلم پسری به نام کریسمس پس از انتشار توانست نظر مخاطبانش را به خود جلب کند و بسیاری از منتقدین این فیلم را یک فیلم مطلوب ارزیابی کردند و نسبت به آن نظر مثبتی داشتند. در خلاصه داستان فیلم پسری به نام کریسمس آمده است؛ آندریا، ماپت و پاتریک سه خواهر و برادر بازیگوش و پر انرژی هستند که مادر خود را به تازگی از دست داده اند و همراه با پدرشان زندگی می کنند. با فرا رسیدن سال نو و جشن کریسمس این کوچولوهای بازیگوش بسیار شاد و خوشحال هستند و قصد دارند یک جشن پر سر و صدا برگزار کنند. در همین پدر خانواده برای انجام دادن یک کار فوری به محل کار خود می رود و مجبور می شود فرزندانش را نزد یک زن سالمند به نام عمه روت بفرستد تا این خانم مهربان در شب سال نو از آنها مراقبت کند. آندریا، ماپت و پاتریک از اینکه نتوانسته اند در کنار پدرشان جشن بگیرند ناراحت هستند و عمه روت پس از آگاهی از این موضوع تصمیم می گیرد که با تعریف کردن یک داستان آنها را سرگرم کند. داستان عمه روت در مورد یک پسر نوجوان 13 ساله به نام نیکولاس است که همراه با پدرش در یک جنگل بسیار بزرگ زندگی می کند. مادر نیکولاس دو سال قبل توسط یک خرس وحشی کشته شده و این پسر نوجوان از این موضوع به شدت رنج می برد و هر شب کابوس می بیند. با فرا رسیدن شب نیکولاس سعی می کند با فکر کردن به یک مکان جادویی به نام اِلفهلم از کابوس کشته شدن مادرش توسط یک خرس وحشی رها شود. در افسانه ها آمده که الفهلم یک مکان جادویی و سحرآمیز است که خوشبختی ابدی را می توان در این مکان پیدا کرد. در همین حین پادشاه اعلام می کند که هر کس بتواند یک شی و یک وسیله پیدا کند که این وسیله امید را به سرزمین او برگرداند، به او پاداش بسیار بزرگی خواهد داد. پدر نیکولاس پس از آگاهی از این موضوع تصمیم می گیرد برای پیدا کردن الفهلم با عده ای شکارچی همراه شود تا جایزه پادشاه را از آن خود کند و نیکولاس را به یک زن خودخواه به نام عمه کارلوتا می سپارد و از او می خواهد تا زمان بازگشت از پسرش مراقبت و نگهداری کند. نیکولاس پس از رفتن پدرش به شدت تنها شده و پس از مواجه شدن با یک موش که برای دزدیدن غذا به خانه آنها آمده با او دوست می شود و نام میکا را برای او انتخاب می کند. عمه کارلوتا به شدت با نیکولاس بدرفتاری کرده و او را مجبور می کند تا کارهای سخت خانه را به تنهایی انجام دهد. مدتی بعد نیکولاس به طور اتفاقی نقشه ای پیدا می کند که در این نقشه مکان دقیق الفهلم مشخص شده و از این موضوع به شدت خوشحال و هیجان زده می شود. این پسر نوجوان به همراه میکا که اکنون بهترین دوست او محسوب می شود خانه عمه کارلوتا را ترک می کند و به دنبال پدرش می رود تا به کمک این نقشه بتوانند مکان جادویی را پیدا کنند که همه به دنبال یافتن آن هستند. نیکولاس و میکا در این راه با یک گوزن شمالی به نام بلیتزن آشنا شده و این گوزن غول پیکر برای پیدا کردن جوئل با آنها همراه می شود. قهرمان داستان ما برای پیدا کردن پدر خود و رسیدن به الفهلم لحظاتی شگفت انگیز و جادویی را تجربه می کند و ماجراهای هیجان انگیز و پرمخاطره ای را پشت سر می گذارد...
نمایش بیشتر