اندی پس از اینکه نمی تواند یک ضربه حیاتی را وارد تور کند، اعتماد به نفسش را از دست می دهد و هنگام مواجه با کتسروف، یک روح سه سر بانمک ولی ترسناک، پشت سر هم اشتباه می کند. اندی برای آنکه بتواند آن را بگیرد، باید طلسمش را کنار بگذارد و به کار گروهی تکیه کند.
رقابت بسکتبالی بین اندی و دریک بنانیس را بیدار می کند، روحی که هرچه اطراف آن باشد تبدیل به یخ می کند.
مبارزان ارواح با روح فرعونی می جنگند که مصمم است همه را تبدیل به مومیایی کند.
یک برف پاک کن بوگندو که به سمت بوهای نامطبوع کشیده می شود، نزدیک است که نیویورک را نابود کند و تنها کسی که می تواند جلوی آن را بگیرد اندی است.
میکرو، روح بسیار کوچکی که از هرچه از او بزرگ تر است می ترسد، مبارزان ارواح و همۀ دانش آموزان را کوچک می کند.
یک روح شرور کنترل برج های مخزن آب نیویورک را به دست می گیرد و اندی باید با دریک همراه شود تا او را شکست دهد.
لیو در تلاش است احساسات خود نسبت به مارلو را بفهمد و در همین حین، بر ماموریت جدید مبارزان ارواح تمرکز دارد.
یک روح بسیار قدرتمند که نیرویش را از طرفداران می گیرد، کم کم با قدرت موسیقایی اش کنترل شهر را به دست می گیرد.
مایک باید بر ترسش از عنکبوت ها غلبه کند تا بتواند به دوستانش کمک کند دشمن جدیدی که نیویورک را تهدید می کند نابود کنند.
زیپ زپ به کاربران یک بازی ویدئویی با استفاده از صفحۀ تلفن شان حمله می کند و آن ها را منجمد می کند.
پس از آمدن روح فوق سریعی که مواد آتش بازی می سازد، اندی به تنهایی سفری را آغاز می کند.
اندی آرزو دارد در فیلم پدر و مادرش نقش سیاهی لشکر را بازی کند، اما استیسی این نقش را از او می دزدد. اندی از حسودی می ترکد تا اینکه مبارزان ارواح باید با زایپنو رو به رو شوند، روح پروانه اسرارآمیزی که فاجعه به بار می آورد.
به خاطر پیچیدگی بیش از حد نشانی دادن های مایک، اندی به جای آنکه در چرخ و فلک فریس به دوستانش ملحق شود گم می شود. اما سوپروفانگوس که روح یک قارچ چندش آور است و گرفتنش به این آسانی ها نیست، سر و کله اش روی چرخ و فلک فریس پیدا می شود.
اندی هنگام تقلب کردن در یک امتحان، کریک کروک را بیدار می کند؛ روحی که در سرتاسر شهر گیاهان خطرناک می رویاند!
وقتی مایک با چارلی به سر قرار می رود، لیو و اندی از روحی که تبدیل به یک برگر غول آسا شده به تنگ می آیند. مایک برای آنکه به دوستانش کمک کند باید تصمیم بگیرد که یا هویت مخفی اش را فاش کند یا چارلی را ناامید کند.
مبارزان ارواح راجین را استخدام می کنند، روح برقی وحشتناکی که در سرتاسر نیویورک طوفان عظیمی بر پا می کند. لیو باید یاد بگیرد که دوستانش را در کار مشارکت دهد.
وقتی پدر مایک به او یک ساعت مچی هوشمند می دهد، مارک خوشحال می شود اما وقتی می فهمد که این هدیه مرتبط به بسکتبال است حالش گرفته می شود. مایک برای آنکه با کرونکلوک مواجه شود، نیاز دارد مطمئن شود که حتی اگر بسکتبال دوست نداشته باشد، پدرش او را دوست دارد.
اندی پس از اینکه نمی تواند یک ضربه حیاتی را وارد تور کند، اعتماد به نفسش را از دست می دهد و هنگام مواجه با کتسروف، یک روح سه سر بانمک ولی ترسناک، پشت سر هم اشتباه می کند. اندی برای آنکه بتواند آن را بگیرد، باید طلسمش را کنار بگذارد و به کار گروهی تکیه کند.
لیو که به دنبال تقلید از شاهکارهای قبلی خانم جونز است، با جلیستری به تنهایی رو به رو می شود اما این کار او فقط اوضاع را بدتر می کند. حتی ابرقهرمانان هم باید اول کار خودشان را یاد بگیرند.
لیو که از پز دادن های برادرش دل خوشی ندارد، اتفاقی به هم کلاسی هایش لو می دهد که اندی نمی تواند خوب شنا کند و اندی احساس می کند در حقش نامردی شده است. دو خواهر و برادر باید دست از دعوا با یکدیگر بردارند تا بتوانند ووچائوس را شکست دهند، روحی که همه را احمق می کند.
وقتی لیو می بیند اندی هنوز چقدر عاشق اسباب بازی هایش است، به نظرش بچگانه می آید. اما لیو باید به کودک درونش برگردد تا بتواند جلوی آگیا را بگیرد، روحی که قدرت این را دارد که کاری کند دیگران کوچک تر یا بزرگ تر از سنشان رفتار کنند.
آپدیت جدید گلوبو آن قدر تحسین آمیز است که لیو می ترسد خانم جونز دیگر به مبارزان ارواح نیاز نداشته باشد. وقتی قهرمانان ما با ساکلوپی آشنا می شوند، روحی که همه چیز حتی قدرت هایش را کپی می کند، لیو باید کمک گلوبو را بپذیرد.
مایک برای بازدید از یک نمایشگاه برنامه دقیق چیده و از اینکه اندی و لیو دیر کرده اند عصبانی شده است. وقتی یک روح نمایشگاه را خراب می کند، مایک باید یاد بگیرد با اتفاقات غیرمنتظره رو به رو شود.
وقتی اندی اصرار دارد بدون نظارت خانم جونز تمرین کند، گلولوکس، روحی که برخلاف ظاهرش که شبیه مرغ بامزه ای است خیلی قدرتمند است، از آزمایشگاه فرار می کند.
مایک لاف می زند که می تواند راز هر شعبده ای را کشف کند، تا اینکه پروفسور پاسکال خلافش را ثابت می کند. مایک برای آنکه جلوی مجیکارد، روحی جادویی که شعبده های خبیث دارد، را بگیرد باید بپذیرد که نمی تواند همه چیز را فوراً بفهمد.
وقتی مایک باید برای متوقف کردن سومنیبو به مبارزان ارواح بپیوندد، اشکالی فنی در گلوبو ایجاد می کند.
اندی پیشنهاد می دهد که از آستا، سگ پروفسور پاسکال، نگهداری کند. اما ازآنجاکه ترجیح می دهد به بازی بسکتبال برود، سگ را در آزمایشگاه خانم جونز می گذارد. آستا اسکریم اسکرچ را آزاد می کند، روحی که کلی شوخی دستی درآستینش دارد.
در مبارزه علیه کریپاپ، روحی که اهالی نیویورک را شاد می کند، مایک یاد می گیرد مهم نیست از نظر دیگران چگونه باشی، مهم این است که به آدم خوش بگذرد.
وقتی روحی با جادوی خوش شانسی لیو ترکیب می شود، او مطمئن است که طلسم شده است.
ارواح این جا هستند، در اشیاء روزمره مخفی شده اند، در خوابی ابدی فرو رفته اند. سه بچۀ دبیرستانی در قالب یک تیم ابرقهرمان، میارزان ارواح، مخفیانه علیه ارواحی که شهرشان را تسخیر کرده اند می جنگند.
ارواح این جا هستند، در اشیاء روزمره مخفی شده اند، در خوابی ابدی فرو رفته اند. سه بچۀ دبیرستانی در قالب یک تیم ابرقهرمان، میارزان ارواح، مخفیانه علیه ارواحی که شهرشان را تسخیر کرده اند می جنگند.
