کربی یک فرصت طلایی به دست می آورد که یک پیام بازرگانی را فیلمبرداری و به صورت انیمیشن درآورد. اما وقتی وایلد گیل دستور می دهد که در پیام بازرگانی باید یک دلقک حضور داشته باشد، مانعی بر سر راه خلاقیت او قرار می گیرد.
کربی در مسابقه طراحی شخصیت با جایزه ای ویژه شرکت می کند؛ فرصتی برای ملاقات با مک کالستر ...
کربی و دوستانش از اینکه به اندازه کافی بزرگ شده اند و می توانند در مراسم سالانه نهمین جشنواره فیلم ترسناک فارست هیلز شرکت کنند، بسیار هیجان زده هستند. داون و بلیندا به مهمانی باحال ترین پسر مدرسه دعوت می شوند.
کربی با وحشتناک ترین شوخی موجود آشنا می شود و مصمم است راهی برای تکرار آن پیدا کند.
هنگامی که کربی زمین گیر می شود و او، فیش و الی نمی توانند پنجاه و دومین جلسه پیاپی جمعه شب خود را به پایان برسانند، کربی مجبور می شود با پدرش در حیاط پشتی اردو بزنند؛ در حالی که فیش و الی برای بازی به خانه باکت ها می روند.
وقتی کربی از قلمی استفاده می کند که به نظر می رسد دارای قدرت جادویی است، هر چیزی که می کشد ناگهان زنده می شود!
پس از آنکه کادر مدرسه متوجه می شوند که کربی مبتلا به بیماری جدی ای شده است، مورد حمایت های مالی و عاطفی از سوی مدرسه قرار می گیرد. او ولی نگران فاش شدن رازش است.
پس از آنکه کادر مدرسه متوجه می شوند که کربی مبتلا به بیماری جدی ای شده است، مورد حمایت های مالی و عاطفی از سوی مدرسه قرار می گیرد. او ولی نگران فاش شدن رازش است.
کربی بلیط حضور در یک جشنواره بازی های ویدیویی را می برد، اما نمی تواند تصمیم بگیرد چه کسی را می خواهد با خود ببرد. داون نیز باید با لباس یک شخصیت کتاب کمیک در جشنواره حضور پیدا کند.
برنامه مورد علاقه کربی کنسل شده و این مسئله باعث ناراحتی سازنده این برنامه می شود. کربی و دوستانش تلاش می کنند کاری کنند برنامه به پخش باز گردد.
یک نفر با کشیدن نقاشی های کارتونی روی دیوارها و با امضا زدن آن ها به اسم کربی، اموال مدرسه را مخدوش می کند. کربی و دان با هم همراه می شوند تا مسئله را حل کنند.
بعد از آنکه کربی باعث منفجر شدن یک توالت در مدرسه می شود، همه مسخره اش می کنند. برای آنکه در مسیر بازگشت به خانه مسخره اش نکنن، کربی و دوستانش جرئت می کنند و وارد منطقه بردلندز می شوند؛ بخشی از شهر که فقط بردها آن جا زندگی می کنند.
کربی و داون درباره چگونگی استفاده از یک اتاق اضافه نظرات متفاوتی دارند. کربی باعث می شود پرلی تاد مقابل دانش آموزان مدرسه مورد تمسخر قرار بگیرد و کربی موافقت می کند به ازای کاری که کرده، در حق او لطفی کند.
مدیر میچل از کربی برای کشیدن پرتره گربه سلبریتی اش کمک می گیرد. در این حین، داون نیز کارتی را از فرستنده ای ناشناس در کمدش دریافت می کند.
کربی رهبر بچه های کلاس می شود. دان و بلیندا دست به اعتصاب بهداشتی می زنند.
وقتی کتاب کمیک زیرزمینی کربی که آموزگاران فارست هیل را مسخره می کند اتفاقی وارد صندوق پیشنهادات مدرسه می شود، کربی، فیش و الی نقشه ای می کشند تا قبل از آنکه دیر شود آن را بدزدند و برگردانند.
کربی، الی و فیش مشغول آماده کردن پروژه شان برای نمایشگاه علم هستند. پروژه آن ها ساختن «بزن قدش بزرگ» است! دست کربی می شکند و شروع به بازی کردن نقش شخصیت هایش می کند.
کربی و فیش وارد یک رقابت می شوند تا ببینند چه کسی می تواند مدت زمان طولانی تری را در یک بازی ویدیویی بمانند. آقای باکتس نیز می خواهد کوپنی از پنج سال پیش را نقد کند.
کربی می خواهد ویدیویی که در آن یک رقابت در رپ خوانی را به مادرش می بازد، از اینترنت حذف شود. او اینکار را نمی تواند انجام دهد مگر آنکه عضوی از کلوپ ای وی باشد. زمانیکه او با عضوی دیگر از کلوپ ای وی شراکت می کند، اوضاع از کنترل خارج می شود.
مادر کربی و دان معلم موقت مدرسه می شود. دان از او قول می گیرد که به روی خودش نیاورد مادرش است، در حالیکه کربی دقیقا برعکس این عمل می کند و اصلا از مادرش جدا نمی شود!
کربی یک فرصت طلایی به دست می آورد که یک پیام بازرگانی را فیلمبرداری و به صورت انیمیشن درآورد. اما وقتی وایلد گیل دستور می دهد که در پیام بازرگانی باید یک دلقک حضور داشته باشد، مانعی بر سر راه خلاقیت او قرار می گیرد.
