
درباره کارتون فضایی ها - فصل ۱ قسمت ۳۸
«فضایی ها»، داستان ماجراجویی های سه موجود فضایی است که پس از آمدن به زمین شروع به زندگی با یک خانواده انسان می کنند تا درباره تعاملات انسان ها بیشتر بیاموزند.
«فضایی ها»، داستان ماجراجویی های سه موجود فضایی است که پس از آمدن به زمین شروع به زندگی با یک خانواده انسان می کنند تا درباره تعاملات انسان ها بیشتر بیاموزند.
وقتی یک قطعه یخ در یک روز گرم تابستانی کف آشپزخانه می افتد، فضایی ها شروع به تحقیق می کنند و سر از یک ماجراجویی با اسکیت سرعتی و اندازه گیری دمای یخچال در می آورند.
وقتی پسر بچه ی هومان یک لاک پشت کلاسی را برای آخر هفته به خانه می برد، فضایی ها با تعجب می پرسند که چرا این «سنگِ متحرکِ» خاص، این همه توجه جلب کرده است. تحقیقاتشان آن ها را به یک مسابقه ی نه چندان پرسرعت می کشاند
وقتی فضایی ها با بادکنکی که برای جشن تولد دختر هومان در نظر گرفته شده روبه رو می شوند، تصور می کنند که با هیولایی طرف هستند؛ هیولایی که ده برابر آن هاست و یک صورت غول پیکر دارد! در جریان تحقیق بیشتر، فلیکر باید بر ترسش غلبه کند تا بادکنک را به دختر کوچولو برگرداند.
فضایی ها مشغول کشف و بازی با ساز بادی پسر هومان می شوند و در نهایت یاد می گیرند که همکاری، کلید ساختن موسیقی ای هماهنگ و خوش صداست.
وقتی فضایی ها نور عجیبی را که از زیر ملافه های تختِ دختر هومان می تابد کشف می کنند، ماجراجویی تازه ای را آغاز می کنند و با ساختن عروسک های سایه ای، لذت آن را تجربه می کنند
وقتی عمه سامانتا به همراه نوزادش به دیدن خانواده ی هومان می آید، فضایی ها مجذوب این موجود جدید می شوند که چنان قدرتی بر هومان ها دارد که پیش بینی می کنند شاید پادشاهشان باشد! اما وقتی این «پادشاه» بومر را اسیر می کند، فضایی ها باید راهی برای نجات او پیدا کنند و در این مسیر متوجه می شوند نوزاد چیست و چطور می شود با او بازی کرد.
فضایی ها با دیدن رفتار هیجان زده ی سگ خانواده هر بار که پدر هومان قلاده اش را برمی دارد، تصمیم می گیرند بررسی کنند که آیا واقعاً این وسیله ی جادویی همان چیزی ست که باعث شادی می شود یا نه.
وقتی فضایی ها ناخواسته قطعات پازلِ دختر هومان را روی زمین می ریزند، باید چالش سختِ کنار هم چیدن آن ها را پشت سر بگذارند و در این میان، یاد می گیرند که نگاه از بالا تصویر کلی را نشان می دهد و با کار گروهی می توان به نتیجه رسید.
وقتی مادر هومان با حباب هایی برای بچه ها به خانه می آید، فضایی ها دست به تحقیق می زنند و مطمئن اند که این حباب ها با چوب جادویی ساخته شده اند؛ چیزی شبیه همان چوبی که در داستانی که بچه ها خوانده بودند وجود داشت.
وقتی هومان ها لباس های عجیب می پوشند و خانه شان را با تزئینات ترسناک برای جشن هالووین آماده می کنند، فضایی ها تصور می کنند موجودات فضایی دردسرسازی به خانه نفوذ کرده اند. خیلی زود، آن ها باید تصمیم بگیرند که آیا هومان ها را از این «تهاجم» مطلع کنند یا نه، حتی اگر این کار به قیمت فاش شدن مأموریت مخفی خودشان تمام شود.
فضایی ها به اشتباه فکر می کنند آینه ی حمام دریچه ای به دنیایی دیگر است، دنیایی که نسخه های همسانی از خودشان و یک فیزر تکراری از سفینه ی تک نفره ی فلیکر در آن وجود دارد.
وقتی فضایی ها از صحبت های هومان ها می شنوند که موز منبعی عالی برای انرژی است، تصمیم می گیرند یکی از آن ها را به سفینه ببرند تا به اختراع جدیدشان نیرو بدهند. اما پیش از آنکه بفهمند کاربرد واقعی موز چیست، ماجراهای بامزه، سر خوردن های خنده دار و کلی دردسر در انتظارشان است.
وقتی فضایی ها در اتاق خواب دختر هومان گیر می افتند، به تماشای مراسمی به نام «مهمانی خواب» می نشینند و کم کم خودشان هم وارد ماجرا می شوند؛ جشنی پر از قصه گویی، آواز، خوراکی های خوشمزه و البته، خواب خیلی کم!
فضایی ها تصمیم می گیرند راز قدرت عجیب چیزهای گرد و عقربه دار را که هومان ها در طول روز با آن سر و کار دارند، کشف کنند. اما وقتی بومر به اشتباه یکی از آن ها را یک ساعت به عقب می برد، همه چیز به هم می ریزد و فضایی ها باید با عجله و قبل از آن که دیر شود، همه چیز را درست کنند.
وقتی هلیکوپتر اسباب بازی کنترل از راه دور پسر هومان به طور تصادفی بومر را با خود می برد، فضایی ها باید یاد بگیرند چطور آن را هدایت کنند تا بتوانند دوستشان را نجات دهند.
فضایی ها برای کشف منبع صدای وزوز عجیبی که هر صبح و شب از حمام هومان ها می شنوند، دست به کار می شوند و در نهایت متوجه می شوند که این ابزارهای چرخان و صدادار در واقع مسواک های برقی هستند.
فضایی ها هنگام بررسی اتاق وسایل خانه ی هومان ها، ناخواسته وارد ماجراجویی پرهیجانی می شوند و سر از چرخه ی شست وشو و خشک کردن در می آورند.
وقتی فضایی ها ساخت موشک اسباب بازی پسر هومان را بررسی می کنند، گرفتار ماجرایی فوق العاده چسبناک می شوند که همه اش زیر سر قدرت چسب است! ماجرا به یک تعقیب و گریز پرسرعت با ماشین آتش نشانی می کشد و حالا آن ها باید با دانشی که به تازگی یاد گرفته اند، اوضاع را رو به راه کنند.
تحقیقات فضایی ها درباره ی کش های لاستیکی و کاربردشان برای هومان ها، زمانی به کارشان می آید که به طور اتفاقی پروژه ی مدرسه ی پسر هومان را خراب می کنند.
بومر از «شن» خوشش نمی آید—لغزنده است و روی آن احساس امنیت نمی کند. در مقابل، فلیکر با برگ روی شن سر می خورد و حسابی خوش می گذراند! فضایی ها برای اولین بار با شن روبه رو می شوند و در ماجرایی الهام گرفته از لورنس عربستان، درمی یابند که برای بازسازی قلعه ای که ناخواسته خراب کرده اند، باید شن را با آب ترکیب کنند
هیجان مامان هومان از دریافت چند جعبه پستی، فضایی ها را حسابی گیج می کند. چطور ممکن است چیزی به این سادگی این قدر هیجان انگیز باشد؟ آن ها کم کم متوجه می شوند که دلیل شادی مامان، چیزهایی بوده که داخل جعبه ها بوده؛ اما در نهایت، فضایی ها خودشان کشف می کنند که با نیروی تخیل، حتی یک جعبه ساده مقوایی هم می تواند تبدیل شود به ایستگاه فضایی، هواپیما... یا هر چیز دیگری
فضایی ها اشتباهاً فکر می کنند که مامان و بابای هومان به طور تصادفی تخم مرغ های شکلاتی را در باغ انداخته اند، در حالی که آن ها عمداً این کار را کرده اند تا برای بچه ها یک شکار تخم مرغ عید پاک ترتیب بدهند. فضایی ها که فکر می کنند در حال کمک کردن هستند، همه تخم مرغ ها را جمع می کنند!