درباره کارتون الدورادو
انیمیشن سینمایی "به سوی الدورادو" یا "جاده ای به ال دورادو" در سبک کمدی-موزیکال-ماجراجویی ، به کارگردانی بیبو برژرون و دون پال ، محصول مشترک کشورهای فرانسه ، بریتانیا و آمریکاست که در سال 2000 منتشر شد. این انیمیشن زیبا توسط کمپانی تصاویر رویاساز - دریم ورکس پیکچرز Dreamworks Pictures و استودیو انیمیشن سازی این کمپانی DreamWorks Animation تولید و توسط استودیو انتشارات دریم ورکس DreamWorks Distribution در کشور آمریکا و توسط کمپانی اتحاد تصاویر بین المللی United International Pictures در کشور بریتانیا و 8 کشور دیگر منتشر و اکران شد. در پایان سال 2000 یک بازی کامپیوتری با عنوان "طلا و شکوه: به سوی ال دورادو Gold and Glory: The Road to El Dorado" برای سیستم عامل ویندوز ، پلی استیشن و کنسول های دستی بازی منتشر و به بازار عرضه شد. انیمیشن "به سوی ال دورادو" در سال 2001 موفق به دریافت جایزه منتخب منتقدان از جشنواره جوایز انجمن منتقدان فیلم Broadcast Film Critics Association Awards و همچنین نامزد دریافت 12 جایزه دیگر از 4 جشنواره بین المللی از جمله نامزد دریافت 8 جایزه در جشنواره جوایز آنی Annie Awards شده است. در خلاصه داستان این انیمیشن موزیکال کمدی آمده است ؛ "میگل" و "تولیو" دو هنرمند کلاهبردار هستند که در سال 1519 میلادی در کشور اسپانیا زندگی می کنند. این دو دوست صمیمی در یک بازی شرط بندی ، با تقلب پیروز شده و نقشه شهر گمشده ال دورادو را به دست می آورند. شهر افسانه ای ال دورادو به شهر طلا معروف است و گفته می شود در این شهر طلا و ثروت بسیار زیادی وجود دارد. پس از خروج میگل و تولیو از محل شرط بندی ، راز تقلب آنها فاش شده و نگهبانان برای دستگیری این دو کلاهبردار ، آنها را تعقیب می کنند. دو مرد جوان پس از آگاهی از این موضوع به طور مخفیانه وارد یک کشتی بزرگ شده و از اسپانیا خارج می شوند. این کشتی متعلق به شخصی به نام "هرنان کورتس" است که قصد دارد سرزمین های جدیدی را کشف کرده و آنها را تسخیر کند. هنگامی که هرنان کورتس از حضور میگل و تولیو در کشتی خود باخبر می شود ، دستور می دهد آنها را در انبار کشتی زندانی کنند. میگل و تولیو موفق می شوند با "آلتیوو" اسب باهوش و بی نظیر هرنان کورتس رابطه ای دوستانه برقرار کرده و آلتیوو به آنها کمک می کند از محلی که آن زندانی شده اند ، خارج شوند. میگل و تولیو پس از رهایی ، قایق پارویی کشتی را دزدیده و همراه با آلتیوو از کشتی فرار می کنند. قایق پارویی به خشکی می رسد و میگل و تولیو با بررسی علامت های نقشه شهر ال دورادو کشف می کنند به طور اتفاقی راه را درست آمده اند. آنها از روی نقشه شروع به حرکت می کنند و در میان راه با یک زن بومی به نام "چل" مواجه می شوند که عده ای از نگهبانان قبیله اش او را تعقیب می کنند. نگهبانان پس از مشاهده میگل و تولیو ، آنها را همراه با خود به محل زندگی شان ( شهر ال دورادو ) برده و بزرگان قبیله را از حضور دو غریبه مرموز در شهر آگاه می کنند. "تانابوک" رییس قبیله و "تِکِل کان" روحانی و جادوگر قبیله با دیدن میگل و تولیو سوار بر اسب ، آنها را با خدایان خود اشتباه گرفته و احترام بسیار زیادی به آنها می گذارند و مکانی بسیار مجلل را برای اقامت میگل و تولیو آماده می کنند. رییس قبیله به دلیل آنکه چل ، زن بومی ، باعث پیدا کردن خدایان آنها شده ، از مجازات او برای فرار از قبیله چشم پوشی می کند. چل پس از بررسی رفتار میگل و تولیو متوجه می شود این دو نفر هیچ نسبتی با خدایان نداشته و قصد فریب دادن مردم قبیله را دارند. این زن جوان میگل و تولیو را تهدید می کند که اگر هنگام خروج از قبیله او را همراه خود نبرند ، راز آنها را برای همه فاش خواهد کرد. رییس قبیله و تمام ساکنان ال دورادو هدایای گرانبهایی به میگل و تولیو می دهند که در میان آنان طلاهای بسیار زیادی دیده می شود. این دو دوست ماجراجو از تانابوک می خواهند قایقی بزرگ برای آنها درست کند تا بتوانند تمام هدایایی را که دریافت کرده اند با خود به شهر خدایان ببرند! میگل و تولیو از اینکه ثروت بسیار زیادی به دست آورده اند خوشحال و مسرور هستند و قصد دارند هر چه زودتر با طلاها و هدایای خود از ال دورادو خارج شوند ، اما تولیو به چل علاقه مند شده و تصمیم می گیرد با او ازدواج کرده و در ال دورادو زندگی کند. میگل از این موضوع بسیار عصبانی شده و با او به مشاجره می پردازد اما تولیو تصمیم قطعی خود را گرفته است. در همین حین میگل و تولیو باخبر می شوند که تکل کان از فریبکاری و کلاهبرداری آنها باخبر شده و قصد دارد در مرکز شهر ال دورادو این دو دوست صمیمی را قربانی کند...
نمایش بیشتر