درباره کارتون همسایه من توتورو
کارتون همسایه من توتورو (My Neighbor Totoro) در ژانر فانتزی - کمدی - خانوادگی به کارگردانی هایائو میازاکی (Hayao Miyazaki) محصول کشور ژاپن است که در سال 1988 میلادی منتشر شد. این انیمه سینمایی مورد تحسین بسیار از منتقدان بزرگ و معروف قرار گرفت و توتورو شخصیت این انیمه به عنوان یک نماد فرهنگی در کشور ژاپن شناخته می شود. انیمه همسایه من توتورو در وب سایت آی اِم دی بی - بانک اطلاعات اینترنتی فیلم ها (IMDB) موفق به کسب امتیاز 8.2 از 10 شده و از بازیگران - صداپیشگان آن می توان به ناریکو هیداکا (Noriko Hidaka) ، چیکا ساکاموتو (Chika Sakamoto) ، سومی شیماموتو (Sumi Shimamoto) و تانی کیتابایاشی (Tanie Kitabayashi) اشاره کرد. همسایه من توتورو در لیست 250 فیلم برتر تاریخ سینما در وبسایت آی اِم دی بی در رتبه 153، در لیست 50 شخصیت برتر انیمیشن در مجله امپایر در رتبه 18، در لیست 100 فیلم برتر سینماهای جهان طبق یک نظرسنجی در سال 2010 توسط مجله امپایر در رتبه 41 و در لیست 25 شخصیت برتر انیمیشنی در وب سایت معروف IGN در رتبه 24 قرار دارد. این انیمه بسیار زیبا توسط استودیو جیبلی (Studio Ghibli) تولید و توسط کمپانی توهو (Toho Company) در کشور ژاپن و در سال 1993 توسط کمپانی فیلم خیابان شماره پنجاه (50th Street Films) در کشور آمریکا منتشر و اکران شد. تاکنون چندین مانگا، کتاب، انیمه کوتاه و بازی کامپیوتری بر اساس این انیمه تولید و در سرتاسر جهان منتشر شده است. انیمیشن همسایه من توتورو موفق به دریافت 5 جایزه معتبر از 3 جشنواره بین المللی شده که از میان این جوایز می توانه به جایزه بهترین فیلم در سال 1989 میلادی از جشنواره مسابقه فیلم ماینیچی (Mainichi Film Concours) و جایزه ویژه برای هایائو میازاکی کارگردان این انیمه در همین سال از جشنواره جوایز روبان آبی (Blue Ribbon Awards) اشاره کرد. این انیمیشن سینمایی علاوه بر دریافت این جوایز، نامزد دریافت 2 جایزه دیگر از جشنواره آکادمی فیلم های علمی تخیلی، فانتزی و ترسناک آمریکا (Academy of Science Fiction, Fantasy & Horror Films USA) و جشنواره جوایز ملی فیلم روسیه (Russian National Movie Awards) شده است. در خلاصه داستان کارتون همسایه من توتورو آمده است؛ در سال 1958 میلادی در کشور ژاپن یک استاد دانشگاه به نام تاتسوئو کوساکابه به همراه دو دختر خود به نام های ساتسوکی 10 ساله و مِی 4 ساله به خانه ای قدیمی نقل مکان می کند تا به بیمارستانی که همسرش یاسوکو در آنجا بستری است، نزدیک تر باشد. ساتسوکی و می علاقه بسیار زیادی به یکدیگر دارند و اکثر ساعت روز به بازی و تفریح می پردازند. یک روز زن سالمند همسایه به این دو خواهر می گوید که موجوداتی کوچک، سیاه و گرد و غبار مانند به نام سوسوواتاری که ارواح خانه های کوچک هستند، در خانه آنها زندگی می کنند و عنوان می کند که این موجودات از شادی و خنده انسان ها وحشت دارند و از صدای شادی و خنده فرار می کنند. ساتسوکی و می پس از آگاهی از این موضوع به شادی می پردازند و تمام این موجودات کوچک و سیاه رنگ را از خانه خود بیرون می کنند. چند روز بعد می دو روح کوچک و عجیب را کشف می کند که او را به یک راه مخفی هدایت می کنند. این دختر کوچک وارد راه مخفی شده و پس از گذشتن از درختان زیادی به مرکز جنگل می رسد. می کوچولو در مرکز جنگل با یک موجود بزرگ آبی رنگ که تا حدودی شبیه گربه یا خرگوش است مواجه می شود. می متوجه می شود که این موجود در خواب است و به او نزدیک می شود تا بتواند این موجود عجیب و غریب را بهتر ببیند. در همین حال موجود آبی رنگ از خواب بیدار شده و با یک غرش بلند تمام جنگل را می لرزاند. با وجود این غرش ترسناک می کوچولو از این موجود نمی ترسد و با او دوست می شود. می کشف می کند که این هیولای بی آزار به نام توتورو شناخته می شود و بی صبرانه منتظر است تا او را با خواهرش ساتسوکی آشنا کند. می پس از بازگشت به خانه موضوع را برای پدر و خواهرش بازگو می کند و پدر به می می گوید که این موجودات ارواح جنگل هستند. می خواهرش ساتسوکی را برای دیدن توتورو به جنگل می برد اما هر چه صبر می کند توتورو ظاهر نمی شود و این موضوع می را غمگین می کند. ساتسوکی خواهر کوچولویش را دلداری داده و او را با خود به خانه باز می گرداند. چند روز بعد در یک شب بارانی که تاتسوئو هنوز به خانه بازنگشته دو خواهر کوچک تصمیم می گیرند به ایستگاه اتوبوس بروند و چتری برای پدر خود ببرند تا هنگام بازگشت به خانه در اثر باران خیس نشود. ساتسوکی و می مدت زیادی در ایستگاه منتظر می مانند اما از پدر آنها خبری نمی شود. در همین حین توتورو در ایستگاه ظاهر می شود و اجازه می دهد ساتسوکی برای اولین بار او را ببیند. ساتسوکی مشاهده می کند که توتورو برای در امان ماندن از باران فقط یک برگ کوچک روی سر خود دارد، بنابراین چتری را که برای پدرش آورده به توتورو می دهد. توتورو از این کار دختر کوچولو بسیار خوشحال شده و یک بسته آجیل و چند دانه گیاه به او می دهد. در همین حال یک گربه بزرگ و غول پیکر که شبیه اتوبوس است در ایستگاه توقف کرده و توتورو با سوار شدن به این گربه اتوبوسی، ساتسوکی و می را ترک می کند. چند لحظه بعد اتوبوس پدر از راه می رسد و دو خواهر کوچک به همراه پدر خود به خانه باز می گردند. یک روز که می دلش برای مادرش یاسوکو تنگ شده از ساتسوکی می خواهد که او را برای دیدن مادر به بیمارستان ببرد اما ساتسوکی که اجازه این کار را ندارد با درخواست می مخالفت می کند. می از این موضوع ناراحت شده و تصمیم می گیرد به تنهایی به دیدن مادر رفته و ذرت های تازه ای را که چیده برای او ببرد. هنگامی که ساتسوکی از غیبت می آگاه می شود به شدت نگران شده و به جستجوی او می پردازد. ساتسوکی و همسایگان موفق نمی شوند می را در خیابان های اطراف خانه پیدا کنند به همین دلیل این دختر کوچولو تصمیم می گیرد از توتورو برای پیدا کردن خواهر کوچک خود کمک بگیرد...
نمایش بیشتر