انیمیشن باب اسفنجی - فصل ۹ قسمت ۶

SpongeBob SquarePants S09E06

باب اسفنجی و پاتریک می خواهند به تیم ورزش های سخت جانی کیل بپیوندند. سندی می خواهد رکوردهای جهانی را بشکند و باب اسفنجی هم به او ملحق می شود.

پاتریک تبدیل به ابرقهرمان می شود و می خواهد بیکینی باتم را نجات دهد، چه مردمش بخواهند و چه نخواهند! همه فکروذکر گری توپ قرمز جدیدش شده و باب اسفنجی مجبور می شود دست به کار شود!

وقتی باب اسفنجی می فهمد مجوز میلک شیکش باطل شده باید به آکادمی میلک شیک برگردد. سر اختاپوس ضربه می بیند و مغز یک نوزاد را به او پیوند می زنند.

اختاپوس دفترچه خاطرات باب اسفنجی را پیدا می کند و در کراستی کرب آن را بلند بلند می خواند. باب اسفنجی یک بار دیگر در امتحان رانندگی رد می شود و خانم پاف مجبور می شود به دنبال راه حلی باشد.

باب اسفنجی یک توتیای دریایی بدجنس در کراستی کرب پیدا می کند و برای بیرون کردن آن دست به هرکاری می زند. وقتی مواد غذایی اختاپوس را می دزدند، او باب اسفنجی و سندی را راضی می کند که به او کاراته یاد بدهند.

پلانکتون که در زندان است با هم بندهایش همدست می شود تا از زندان فرار کند و دستور ساخت سرّی کربی پتی را بدزدد. باب اسفنجی به جای یکی از کفگیرهای خرابش، کفگیر پلانکتون را بر می دارد که ممکن است قدرت جادویی نداشته باشد.

مایکروویوها، خشک کن ها، سوسیس های سرخ کرده و چیزهای شناور بنفش چه وجه مشترکی دارند؟ همه آن ها می توانند باعث نابودی بیکینی باتم شوند. اما آیا این طور خواهد شد؟

آقای خرچنگ در بانک جدید بیکینی باتم گیر می افتد و باب اسفنجی و پاتریک باید او را نجات دهند. پلانکتون که دوباره در دزدیدن دستور تهیه کربی پتی شکست خورده برای خوشحال کردن خودش یک حیوان خانگی می گیرد.

باب اسفنجی و پاتریک برای دیدن جدیدترین فیلم ترسناک می روند اما انگار آدم بده فیلم آن ها را دنبال کرده است. باب اسفنجی برای یاد گرفتن دستور پخت یک ساندویچ قدیمی در کراستی کرب یک جلسه احضار روح برپا می کند.

باب اسفنجی می خواهد جدیدترین قهرمان خود، کنی گربه، را ملاقات کند. آقای خرچنگ می خواهد با ترساندن اختاپوس او را وادار به بیشتر کار کردن کند.

آقای خرچنگ برای صرفه جویی در هزینه ها باب اسفنجی را اخراج می کند؛ اما باب اسفنجی که نمی تواند بیکار بماند تصمیم می گیرد به هر قیمتی که شده به سر کار برگردد.

باب اسفنجی در راه محل کارش میانبر می زند تا سریع تر برسد اما در منطقه ای متروکه از بیکینی باتم سردر می آورد. باب اسفنجی پس از افتادن در امتحان رانندگی برای برداشتن کلاس رانندگی با آقای خرچنگ مشورت می کند.

اختاپوس به افتتاحیه یک گالری دعوت می شود و می خواهد یک نفر را با خودش ببرد اما نمی داند چه کسی را ببرد. وقتی پاتریک می خواهد یک ساندویچ مخصوص سفارش دهد، وارد حرفه تجارت می شود.

آقای خرچنگ برای بهبود روحیه کاری یک پیک نیک کاری برگزار می کند. درست در همان روز، پلانکتون هم پیک نیک کاری به پا کرده است. در بیکینی باتم یک روز طوفانی از راه رسیده و وقتی باب اسفنجی و اختاپوس مشغول کارند، آقای خرچنگ از خاطرات خود در نیروی دریایی برایشان تعریف می کند.

وقتی حلزون های سرگردان در بیکینی باتم پدیدار می شوند، باب اسفنجی تصمیم می گیرد خودش به آن ها رسیدگی کند. پاتریک برای بزرگداشت بیکینی باتم در مسابقه خوردن کربی پتی ثبت نام می کند.

پاتریک یک بازی تخته ای جدید اختراع کرده و از باب اسفنجی، سندی و اختاپوس می خواهد با او بازی کنند. وقتی باب اسفنجی و اختاپوس اشتباهی گاوصندوق آقای خرچنگ را داخل چاه توالت می اندازند، باید برای پیدا کردن آن به فاضلاب بروند.

باب اسفنجی یک دست شلوار دراز دارد که تغییرات غیرمنتظره ای در زندگی اش ایجاد می کند. وقتی لری خرچنگه یک باشگاه جدید در بیکینی باتم باز می کند، باب اسفنجی بهترین مشتری اش می شود.

سندی سعی دارد درباره رفتار باب اسفنجی و پاتریک مطالعه کند؛ اما آزمایش علمی اش به شکل افتضاحی خراب می شود. آقای خرچنگ به توصیه پلانکتون گوش می کند و بالاخره با تنها چیزی که همیشه عاشقش بوده یعنی پول ازدواج می کند.

مروارید می خواهد در فروشگاه شغلی پیدا کند تا مثل دوستانش خفن به نظر برسد؛ اما تنها مغازه ای که استخدام می کند، مسخره ترین مغازه آن جاست! باب اسفنجی دیگر نمی تواند از انگشت های شستش استفاده کند و زندگی برایش سخت می شود.

کوسه ها قوی ترین پسرهای شهر هستند اما مواجهه با آن ها برای باب اسفنجی خیلی سخت است. پلانکتون برای دزدیدن دستور تهیه آقای خرچنگ، باب اسفنجی را شبیه سازی می کند؛ اما باب اسفنجی واقعی ممکن است نقشه هایش را نقش بر آب کند.

باب اسفنجی و پاتریک یک پیام بازرگانی می بینند و فکر می کنند خانه هایشان به فروش رفته است. کراستی کرب شروع به فروختن کلوچه های شانس می کند؛ اما پلانکتون از آن ها برای نقشه های شومش استفاده می کند.

آقای خرچنگ برای جمع کردن پول هایش با دان گروپر، مدیر تبلیغات، مشورت می کند و یک لاین فروش کربی پتی یخ زده راه اندازی می کند.

سندی یک خوراکی محبوب با طعم بلوط درست می کند اما تاوان طمعش را درختش می دهد. باب اسفنجی یک تابلوی اعلانات عمومی در کراستی کرب نصب می کند؛ اما نقدهای ناشناسی که روی آن می چسبانند باعث دردسر می شود.

دوستان با هم به یک نمایشگاه غذا می روند اما در جنگل سرگردان می شوند. باب اسفنجی اتفاقی به دوست مجازی اش دروغ می گوید و وقتی دوستش به دیدن او می آید، باید ظاهرسازی کند.

وقتی باب اسفنجی دستور تهیه سرَی را در خانه اش مخفی می کند، گری باید کاری کند دست پلانکتون به آن نرسد. وقتی یک اتفاق باعث می شود همه در شهر به اندازه پاتریک خنگ شوند، سندی باید مشکل را حل کند.

وقتی طوفان کراستی کرب را از جا می کند، آقای خرچنگ دیوانه باید کارمندان و مشتریان را به خانه هایشان هدایت کند. پاتریک مجبور می شود آخرین دندان شیری اش را بیندازد و خیلی از این بابت ترسیده است.