درباره کارتون شاهکار بعدی آرچیبالد می رسد
آرچیبالد، جوجه بی خیال و سر خوش، شاید یادش نماند کارهای خانه را انجام دهد، اما هیچ وقت فراموش نمی کند که خوش بگذراند؛ چون زندگی یک ماجراجویی است!
آرچیبالد، جوجه بی خیال و سر خوش، شاید یادش نماند کارهای خانه را انجام دهد، اما هیچ وقت فراموش نمی کند که خوش بگذراند؛ چون زندگی یک ماجراجویی است!
وقتی آرچیبالد اتفاقی خودش و لوی را کوچک می کند، آن ها باید در خانه بزرگشان، در مسیر سختی قدم بگذارند. آرچ و بروک برای آن که قدرت مسابقات قهرمانی لیگ بولینگ را به طور یکسان بین تیم ها پخش کنند، تیم هایشان را با هم عوض می کنند و یک روز را به جای یکدیگر می گذرانند.
آرچیبالد و چریل اشتباهی بدن هایشان را با هم عوض می کنند و حالا تا وقتی که این اشتباه را درست نکرده اند، باید تظاهر کنند که آن یکی اند. وقتی استراتر ها اردو می زنند، قبیله ای از جوجه های غارنشین پیدا می کنند و آرچیبالد موقع خداحافظی به آن ها یادگاری می دهد.
وقتی دکتر فلافبرگ به خاطر اینکه پزشک واقعی نیست اخراج می شود، آرچیبالد باید در دانشکده پزشکی به او کمک کند. آرچیبالد وظایف یک تلگراف نویس آوازخوان را به عهده می گیرد اما وقتی کتاب آواز گرامر آن را گم می کند، به دردسر می افتد.
بعد از مراسم سوگواری برای درخت معروفی که افتاده، آرچیبالد متوجه می شود که سیج تا به حال گریه نکرده است و قسم می خورد به او کمک کند با احساساتش ارتباط برقرار کند. وقتی آرچیبالد برنده این فرصت می شود که با توپ پرتاب شود، همه مردم شهر می خواهند همراه او باشند.
آرچیبالد برای یک روز از یک تخم مراقبت می کند، اما وقتی تخم شروع به شکستن می کند باید آن را به والدینش برگرداند. وقتی دست های آرچیبالد خواب می روند، او با مارها می دود و از زندگی بدون دست استقبال می کند.
آرچیبالد و خواهر و برادرهایش به یک ماجراجویی در بازی قلعه و غار می روند. با فرو رفتن استراترها در قلمرو خیالی، آن ها متوجه می شوند که تصمیم های عجیب آرچیبالد ماجراجویی را چالش برانگیزتر می کند.