-
اختاپوس ستاره برنامه تلویزیونی خودش می شود. اختاپوس سعی دارد امتحان اجرای هنری باب اسفنجی را خراب کند.
-
آقای خرچنگ سعی دارد غذای کافی پیدا کند و به مروارید بدهد تا در مرحله رشدی او کمکش کند. باب اسفنجی پس از دوش گرفتن در دستگاه آب چلان گیر می افتد.
-
پلانکتون برای اینکه فرمول ساخت کربی پتی را به دست بیاورد، خودش را به جای سندی جا می زند. پلانکتون درون سر باب اسفنجی می رود و فرمول ساخت کربی پتی را به دست می آورد.
-
آقای خرچنگ و پلانکتون با ورودی های چرب سعی دارند مشتری ها را اغوا کنند. باب اسفنجی سعی دارد در آگهی بازرگانی آشپزخانه اسفنجی مدل تبلیغاتی شود.
-
اختاپوس با کمک باب اسفنجی می خواهد بیکینی باتم را تمیز کند. باب اسفنجی برای گری یک حیوان خانگی می آورد که او را وحشت زده می کند.
-
باب اسفنجی و پاتریک یک اسباب بازی می خرند و باید یاد بگیرند که همه با هم از آن استفاده کنند. باب اسفنجی با آقای خرچنگ به ارزان ترین مراسم خرچنگ ها می رود.
-
وقتی اختاپوس به آقای خرچنگ نیاز دارد که برای کلارینت خود به او جای بیشتری بدهد، مجبور می شود از کمد باب اسفنجی استفاده کند؛ اما بدگمانی اش او را به معنای واقعی کلمه دیوانه می کند.
-
باب اسفنجی و پاتریک به ساخت بزرگراهی که می تواند زمین های ستاره های دریایی را خراب کند اعتراض می کنند.
-
باب اسفنجی و پاتریک در زمان سفر می کنند تا پری دریایی و پسر کشتی چسب را ببینند. باب اسفنجی و پاتریک شاهد جنگ قهرمانان خود با آدم بدها در اپیزود قدیمی پری دریایی و پسر کشتی چسب هستند.
-
اختاپوس شرط می بندد که باب اسفنجی نمی تواند یک روز را هم بدون گریه کردن سپری کند. خانم پاف باید در تعطیلات تابستانه خود در کراستی کرب کار کند.
-
آقای خرچنگ متوجه می شود که پلانکتون از نهنگ ها می ترسد. گری به حلزونی به نام مری علاقه مند می شود.
-
آقای خرچنگ در تئاتر رستورانی در کراستی کرب باز می کند. باب اسفنجی دوستانش را به تگزاس می برد تا سندی را در یک اجرای سنجابی رودیو ببیند.
-
پلانکتون خودش را به شکل مادربزرگ باب اسفنجی در می آورد. آقای خرچنگ از گری استفاده می کند تا پول خرد اضافی به دست آورد.
-
شکایت اختاپوس باعث فوران یک آتش فشان می شود. باب اسفنجی و پاتریک به دنبال یک دهانه فاضلاب در کف اقیانوس می گردند. یک هیولا باعث ایجاد ترس و وحشت در بیکینی باتم شده است. همه شهروندان بیکینی باتم ناپدید می شوند.
-
خانم مارماهی کراستی کرب را طلسم می کند و باب اسفنجی و پاتریک به دنبال یک دهانه فاضلاب افسانه ای در کف اقیانوس می گردند.
-
باب اسفنجی و پاتریک به دست یک دارودسته کودن اسیر می شوند. فوران آتشفشانی باعث می شود یک جنگجوی باستانی به بیکینی باتم بیاید که عواقب سختی به همراه دارد.
-
باب اسفنجی، پاتریک و پلانکتون در قطاری فراری یک معما را حل می کنند.
-
باب اسفنجی و پاتریک تونلی بین دو خانه حفر می کنند و اختاپوس را عصبانی می کنند. پت کمی کاراته بازی یاد می گیرد و در بیکینی باتم فاجعه به بار می آورد.
-
باب اسفنجی، پاتریک و اختاپوس درون یک کپسول زمان گیر می افتند. باب اسفنجی و پاتریک برای اختاپوس یک مکان آرام می سازند تا کمی استراحت کند.
-
باب اسفنجی محصولی را سفارش می دهد که به او نه گفتن را می آموزد. باب اسفنجی یک آهنگ را مدام تکرار می کند.
-
پلانکتون برای دزدیدن فرمول ساخت کربی پتی خودش را به شکل گری در می آورد. باب اسفنجی و پاتریک قایم باشک بازی می کنند و باب اسفنجی همه جا را به دنبال پاتریک می گردد.
-
اختاپوس یک مجسمه از آقای خرچنگ برای کراستی کرب می سازد. صدف های حلزونی غول آسا همه اهالی بیکینی باتم را وحشت زده می کنند.
-
وقتی پاتریک هیچ چیز را درباره باب اسفنجی به خاطر نمی آورد، او عصبانی می شود. یکی از دستگاه های شهربازی از کار می افتد و مروارید با باب اسفنجی در آن گیر می افتد.
-
آقای خرچنگ تصمیم می گیرد به جای کربی پتی، هات داگ بفروشد. باب اسفنجی و پاتریک یک کشتی گمشده پیدا می کنند.
-
یک همسایه جدید از راه می رسد و بهترین دوست اختاپوس می شود. باب اسفنجی به اختاپوس کمک می کند که برای یک قرار آماده شود.