هنگامی که جادوگر بزرگ از شاگرد مرلین، دوکسی می خواهد نگهبانان آرکادیا را پیدا کند، او پس از قرن ها مجدد شروع به فعالیت می کند.

دوکسی، کلر، استیو و جیم با پادشاه افسانه ای آرتور و خواهرش مورگانا در قرون وسطا ملاقات می کنند - جایی که داشتن یک ترول مجازاتش مرگ است.

با در معرض خطر قرار گرفتن آینده، دوکسی و کلر امیدوارند که آرتور و مورگانا بتوانند آشتی کنند. در همین حال، انسان ها در جنگل مشغول شکار ترول هستند.

مرلین و دستیارش راگت در تلاش برای بازگرداندن اکسکالیبور و نجات کملوت هستند. در جای دیگر، جیم سعی می کند بلینکی را متقاعد کند که آنها در یک طرف هستند.

مورگانا عنوان جدیدی را به خود اختصاص می دهد - مادر هیولاها - و قول می دهد عصر جدیدی را آغاز کند. نبرد حماسی در دربار کینگ آرتور آغاز می شود.

هنگامی که گونمار ساخت ارتش خود را آغاز می کند، آرتور به دنبال اتحاد با ترول های دووزا است. مرلین و دوکسی برای جعل طلسم دست به دست هم می دهند.

با نبرد سرنوشت ساز در حال انجام، هر قهرمان باید وظیفه خود را برای متوقف کردن نظم آرکان و تبعید گانمار انجام دهد و اطمینان حاصل کند که تاریخ آنطور که باید رقم می خورد.

جیم پس از بازگشت به قرن 21، دست به یک فداکاری بزرگ می زند که همه را شوکه می کند. شوالیه سبز بالاخره خودش را نشان می دهد.

کلیر در میان سایه ها به دنبال روح جیم می گردد. دوکسی و آرچی نیز به دنبال سرنخ هایی در لانه یک اژدهای بدنام هستند.

انجمن آرکین، دوکسی را وادار به گرفتن یک تصمیم سرنوشت ساز و بسیار سخت می کند؛ «نجات دوستانش یا نجات سیاره؟» او کدام یکی را انتخاب می کند؟ فقط زمان است که مشخص می کند.